ببخشید اوندفعه پارت کم برداشته بودم😐 سازنده را خوشحال می کنید اگر اون قلب پایین را قرمز کنی😘😘💙💙
اونقدر داره که نزاره نه خورشید نه در آینده بچه هاش مثل تو کمبودی رو حس کنن . خورشید می تونه بچه هاش لای پر قو بزرگ کنه . نه مثل ما به دندون بکشه . من نمی تونم این چیزا رو برای خورشید برآورده کنم هر آدم دیگه ای هم که جلو بیاد مطمئن باش اونم مثل ما یکش لنگ دوشه و نمی تونه یه زندکی درست حسابی برای دخترت دست و پا کنه ……… فرنگیس شانس در خونه دخترت رو زده ، لگد به بخت دخترت نزن ………. این همه آدم زن دوم می شن و خانمی هم میکنن . فرنگیس در سکوت تنها بغض اش را خالی می کرد و اشک می ریخت . دستانش پایین افتادند و شانه هایش زیر بار سختی این حرف های آقا رسول خم شدند و هق هقش را بلند کرد . آقا رسول آهسته از کنار فرنگیس خُرد شده گذشت و کفش های کهنه اش را که پشتشان خوابیده بود به پا کرد و همان طور سنگین و کمر خمیده و لخ لخ کنان پرده جلو در کوچه را کنار زد و از خانه خارج شد . اما قبل از خارج شدن بدون آنکه برگردد و بار دیگر زن ویران شده اش را ببیند گفت: – تا برگردم با خورشید حرف بزن …… آمادش کن .
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
ایدی ش.ا.د.ت رو بهم میدی؟
متاسفم نمیتونم
باشه☹️🙂