داستان
مرینت ، مرینت ، مرینت ...... نرووووووو (قیافه ادرین😭😭😭😭😭😭)
مرینت : تو هیچ وقت منو درک نمی کنی همیشه به فکر خودتی دیگه به من کادو ندهههههه
ادرین : نه مرینت ، تو اشتباه می کنی ، من به فکر تو هستم . خواهش می کنم نرووووووو...
مرینت : نه ، من میرم ، خوب هم میرم😏
آدرین 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭(کلا ۸۳۷۳۸۸۶۸۳۹۱ ساعت گریه کرد دیگه ...)
مادر ادرین : چی شده ؟
ادرین : هیچی
مادرش : من میدونم ، به من بگو
ادرین : من ... من ... من دیگه هیچ وقت مرینت نمی بینم 😭
مادرش : چرا اخه ؟؟؟؟
ادرین : اون ... اون .... منو دوست نداره و فکر میکنه به فکرش نیستم 😭😭
مادرش : حالا میرم حساب مرینت میرسم
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
12 لایک
پارت بعد لطفا 😇
ج چ: ۴۲ تا لباس😂
راستش پارت ۲ هم درست کردم ولی رد شد
دیگه درست نکردم
قشنگه
❤️
چرا کسی چالش نرفت ؟
خودم ۶۲ تا لباس دارم 😐
منم۵۶ تا
ادامه بدیا
عاااااااالی پارت بعدی
مررررسی ❤️
دنبالی دنبال کن
دنبالی