دبیرستان تستچی پارت 2

حدود 2 هفته از ورود زویی می گذشت و چندتا تست درست کرد و الان در طبقه دوم سالن سوم بود *تست قبلی رو بخون * و داشت تست گروهبندی هاگوارتز رو انجام می داد زویی:هممممممممم خب و این هم از این بریم ببینیم چی میشه همممم اسلیترین عررررر *خودم اسلیترینی هستم*

و رفت سراغ غرفه اش دید اریس داره میاد پیشش و برایش دست تکون داد زویی: چطوری؟ اریس:خوبم راستی...... اریس می خواست ادامه حرفش را بگوید اسمش از بلند گوهای سالن شنیده میشد اریس:بدتر از شانس من پیدا نمیشه جانه زویی چان زویی:جانه*به ژاپنی یعنی خداحافظ*

اریس با عجله رسید به طبقه ی سوم*طبقه ی سوم برای کلاس ها است* اریس: 🖐😐سلام کاری داشتید؟ معلمd:اره باید خوابگاه هارو برای دانش اموز ها اماده کنیم اب هویج می قولی؟ آریس:نه ممنون و حتما

حق ترین حرف از سلستیا

شب ساعت 12 نصفه شب در خوابگاه دخترانه طبقه سوم سالن اول. همه دخترا با بالش همدیگر رو مثل بچه های فامیل میزدند چند نفر هم مصدوم شده بودند *هشدار چند نفر از کاراکتر هایی که در این قسمت هستند در تستچی اکانت ندارند و در سایت های دیگر اکانت دارند* رایامی داشت با بالشت خرسی تو سر الیسا می زد می گفت به لیوای نگو لیوان *درد بیشتر اوتاکو ها* نینجا گرل داشت از گربه اش محافظت می کرد جیزگیل هم بالشت را توی سر ریچل میزد و هالی هم از پشت با پتو حمله کرد . آلا و هارو با بالشت همدیگر رو می زدند گودی هم از قهوه ی گرمش لذت می برد پاستیل هم پشت سر سویل وایستاده بود و داشت اون رو تشویق می کرد و می خندید شارلوت هم داشت از خنده زمین رو گاز میزد . برگ هم به افق خیره شده بود و

و یهو زویی با لگد درو باز کرد همه یهو پوکر نگاش کردن درست همون موقع آریس با پرتاب شدن یک بالشت که بهش دمپایی بسته بود جنگ دوباره آغاز شد آریس از حرکت حسن بابایی که کرده بود تو صورت زویی لذت برد و دوباره جنگ اغاز شد *ناظر عزیز لطفا این تست رو منتشر کن ازت مشتکرم*