«.......و اینطوری بود که من مادرتون رو نجات دادم بچه ها»
«منم دوست دارم مثل تو باشم بابا. تو چی آلی ، تو دوست داری مثل مامان باشی و ما با هم یه تیم بشیم؟»
آلی چند لحظه فکر کرد و گفت« امممم.....آره ، ما تیم خوبی می شویم.»
اریکا به آرامی گفت« آره شما تیم فوقالعاده ای می شوید. یادتون باشه که شما خواهر و برادر هستید و باید توی هر شرایطی مراقب هم باشید»
من گفتم «خیلی خب دیگه ، وقت خوابتونِ دیگه. سریع برید سر جاتون فردا روز بزرگی هست ؛ همون طور که جفتتون می دونید آلیا فردا می ره آکادمی جاسوسی»
اریک و آلیا سریع رفتند روی تخت هایشان و خوابیدند. من و اریکا پیشانی هر دویشان را بوسیدم و چراغ را خاموش کردیم و از اتاق بیرون رفتیم.
آلیا گفت« ای بیا یه قولی به هم بدیم»
اریک گفت«چه قولی؟»
آلیا گفت« هر سال تو قهر و آشتی......»
اریک با لبخند ادامه داد «قسم قسم به دوستی»
«شب بخیر ای»
«شب بخیر آل»
......هفت سال بعد......
.
صفحه بعد چالش داریم
استوارت گیبز ؟ ببخشید باور نکردم 🫠
میدونم باورش سخته ولی دروغ نمی گم
الکساندر رو میشناخت. یا اون دختری که می خواست بهش کادو بده کی بود و در کل از این نکات تو کتاب خیلی زیاد بود و استوارت گیبز گفت که این نکته ها رو از عمد توی داستانش گذاشته و یه هدفی داشته
عزیزم حقیقت اگه منم یا هرکسی همچین چیزی میگفت شاید باور نمیکردی به هر حال من داستانت رو میخونم و دنبال میکنم تست هات رو 😃
دقیقا ولی من هر کسی نیستم
به هر حال ممنون که داستان های من رو دنبال می کنی.
خواهش میکنم بنویس ادامهشو
راستی منم درمورد مدرسهی جاسوسی نوشتم لطفا ببین
چندسالهای؟ آجی میشی؟
حاجی نزاشتیا😕
من چند هفته است گذاشتم ولی ثبت نمیشه ، واقعا از تستچی ما امید شدم
دوباره بزار این دفعه بجای داستان طرفداری رو انتخاب کن
به توصیه ات عمل کردم حالا منتظرم ببینم چی میشه
سلام دوستان خوشحالم که می بینم آنقدر مشتاق هستید
ببخشید یه مدت نبودم داشتم داستان رو تکمیل می کردم ، پدرم درآمد خیلی سخت بود. ولی تمام شد ، حالا من یک فصل یک فصل می گذارم ، شما هم می تونید یا ذکر منبع کپی کنید😄
بزاریاااا
من قول میدم ۳ تا فالوور توپ برات اوکی میکنم
حتما.
همین امروز فصل اول رو می گذارم
منم خوندم عاااااللییییییییییییی بود ادامه بده حتما ادامه بده
و این که استوارت گیبز این داستان رو نوشته ؟؟ واقعیه ؟؟
سلام دوستان ، متأسفانه من نمی توانم داستانی که نوشتم رو در تستچی بگذارم ، چون تعداد متقاضیان خیلی کمه و عرضش دردسرش رو نداره🙁☹️😞
آقا بزار من به سه تا از رفیقام هم میگم میشیم ۶ نفر دیگه بزار
ادامه بده ول نکن فقط ادامه بده من ازت حمایت می کنم
خب ببخشید یه مدت نبودم ، داشتم داستانم رو تکمیل می کردم و مدام یک فصل یک فصل می گذارمش. آقای گیبز گفت که تا یک سال دیگه به صورت رسمی منتشر میشه
عالییییییـ
ممنون اگه خوشت اومد لطفا ازم حمایت کن تا انگیزه ای برای نوشتن این داستان داشته باشم🤧🤧🤧😖😫😭😭
عالی بود 👌🏻 بعدی رو بزار ضرر نمیکنی که من خودم همیشه میخونم فقط تو هم ازم حمایت کن، این داستان واقعیه ؟ یعنی استوارت گیبز نوشته؟
و اینکه باشه. منم از تست های تو خوشم میاد جالبه
متأسفانه ازش استقبال نمیشه😞
تو تنها کسی هستی که خواندتش 😩
و حتی یه لایک هم ندارم😓😞😖😣😩😫🤧