با حضور ننجون و پنجی😐
این اعتراف دخدر داییمه بیشتر ولی منم در ماجرا حضور داشتم😐
یه روز منو و پنجی و ننجون رفته بودیم بیرون رو کوه بودیم بعد چن تا آدم هم اونور داشتن بازی میکردن و پز میدادن😐 بعد ما عم می خواستیم از کوه بریم پایین که یه دفه ننجون پاش لیز خورد و افتاد و ما عم به دلیل جر خوردگی بردن بیمارستان🤣🤣🤣🤣🤣
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
فالویی اکسوال عزیز😐👌
سلام ابجی خوبی؟
چه خبر تازگیا خبری ازت نیستا 💟😅
کم پیدا شدی
راستی به تستام سر بزن، بعضیاشونم تو صف برسین، هیچکس ناظر نمیشه منتشرشون کنه
اووففف ممد اوووففف ممد با این قابلیت جدیدی که گذاشتی🙄🤦♀️🤦♀️برای ناظر شدن 3 ماه باید بگذره تا ناظر شیم....
سیلااااام
آره دیه حسش نی😐
اوکیس
🤣🤣🤣
💟 💗مرسی
اسم امیرشوکت، امیرعباس بید😂😂
جر گرجی.. کتی نه.. اسمش بتی بود.. ننجون بتی رو کتی صدا مینمود😂😂😂
عههههههه😐💔
تا الان در جهل و نادانی به سر میبردم پس😐💔
جر اون استیکره رو دیدی؟
یه کفتره بالاش نوشته: تو در جهل و نادانی غوطه ور شده ای
خواهرم همش برام میفرستتش😐😂
🤣🤣🤣🤣