
خب خب اینم پارت نهم ....امیدوارم خوشتون بیاد🧡
تهیونگ : اون ...جیا عه ...دختر عموی من .... . پی دی نیم : خب ... این عکس اصن کجا بود .... چرا دختر عموتو بغل کردی ....اصلا ماسکت کوووو . تهیونگ : این واسه چند روز پیشه ....جیا یه مریضی قلبی سخت داره و بخاطر همین دکترش بهش گفته بود یکی دو هفته بره روستایی چیزی که هوای تمیز هست ....خب ما باهم بزرگ شدیم و اون واسه خداحافظی اومد منم برای اینکه خوب حرف بزنیم ماسکمو در آوردم و آخرشم کلا دو ثانیه همو بغل کردیم و خدافظ ....اصلا من نمیدونم کی وقت کردن عکس بگیرن ما جمعا چند دیقه اونجا بودیم .... .
تو : منم میخواستم در مورد جیا شی بگم .... دکتر ایشون منم ... خودم بهش گفتم که یه مدت از شهر دور باشه ....البته من اونو از دانشگاه میشناختم .... خب .... فک کنم بخاطر مشغله های کاری آقای کیم .... نتونسته به ایشون بگه ولی جیا شی یه دوست پسر داره به اسم کانگ وو که جدیدا با هم دعوای بدی کردن و کانگ وو هم رفته روستا پیش مادرش که مثلا از هم دور باشن ولی من گفتم که جیا شی بره اونجا تا باهم اشتی کنن چون هر ناراحتی ای برای جیا بده ....خب من حرفم اینه که من به جیا زنگ زدم ....جیا و کانگ وو اشتی کرده بودن و قرار بود امروز صبح زود باهم به یه کلبه ی جنگلی برن و بهم گفت که چون گوشیاشونو نمیبرن جواب نمیدن و نگران نشم ...خب تو اون کلبه به غیر از چند تا چیز قدیمی هیچی نیست نه تلویزیون نه چیز دیگه .... بخاطر همین من میگم که باید تا وقتی اونا برنگشتن و متوجه این شایعه ها نشدن یکاری کنیم همه چیز تموم شه چون بازم میگم کوچیک ترین ناراحتی ای برای جیا بده یعنی اگه اون این خبرارو بشنوه معلوم نیست چه بلایی سرش بیاد .... .
تهیونگ : اوه ....من نمیدونستم اینقدر بیماریش بده .... تو : خب متاسفانه هست ... . پی دی نیم : خب ...بله ما یه راه حلی داشتیم ولی الان یکم پیچیده تر شد ... . تو : خب ..راه حلتون چیه هرچیزی که بتونه این قضایا رو تموم کنه قبوله .. . پی دی نیم هی میخواد حرف بزنه ولی بقیه هی بهش ابرو بالا میندازن که نگو ... . ولی اون اهمیتی نمیده و میگه : خب ....آم ...چیزه ...ما ...میخواستیم ...یعنی من میخواستم ... رابطه ی ...تهیونگ ..با یکی از شما یا خانوم جیا ....به دروغ ....لو بدیم ....یعنی بدم ...که ... شایعه ها تموم شن ....ولی ....چیزه خیلی زود میگیم جدا شدین و تمام ....منظورم اینه که ... . تو : الان که ....جیا شی نیست............. صبر کن ببینم ....من .....نه نه نه نه نه نه نه نه ! ..... ابدا !! ....هرچی تو فکرتونرو بندازین دور هر راه حلی به جز این !! .
تهیونگ : منم گفتم نمیشه که ... . جیهوپ : خب ....پس چیکار کنیم .... . پی دی نیم : راه دیگه ای نیست من درکتون میکنم اما ... . تو : اما نداره .... مگه فیلم ترکیه یعنی چی اخه .... ( مگه اونا عم فیلم ترکی میبینن 😐💔😂 ) ... . پی دی نیم : خب پس خودتون یه فکری بکنین من که دیگه نمیدونم ...... .
تو : خب .....خب .....نمیدونم ....اهههه . نامجون : من نمیخوام مجبورتون کنم .... ولی .... به نظر میاد این تنها راهه ... اگه دلتون نمیخواد جیا شی چیزی بدونه .... و این شایعه هاعم هرچه زودتر تموم شه ...تنها راه حل همینه....
تو : تا کی ؟ . نامجون : بله ؟ . تو : تا کی ...اگه قبول کنم کی همه چیو تموم میکنین ... . پی دی نیم : حداکثر تا دو سه هفته ی دیگه .. . تو : چی دو سه هف .......اوکی اوکی .....ولی هرچه زودتر تموم شه ...بهتره ... حالام من دیگه میرم ... . داری میری که به تهیونگ میگی : ام ...وسایل و چمدنتون ....تو خونه ی منه .... . تهیونگ : او ... باشه من یه نفرو میفرستم بیاد بگیرتشون . تو سرتو تکون میدی و از اتاق میری بیرون ....
برمیگردی خونه . ساعت 2 بعد از ظهر : تهیونگ و بقیه دارن میرن خوابگاه ... . میرسن ... منیجرشون از قبل یه کلید ساز آورده بود و یه کلید جدید بهشون داده بود ...نامجون داره با کلید درو باز میکنه که پاش سر میخوره و تصادفا با جونگ کوک برخورد میکنه ... اونم میخوره به تهیونگ ....تهیونگ هم چون داره میوفته میره عقب و پاش میخوره به گلدون گلدونم میخوره به دیوار و نصف میشه و همه ی خاک و گیاهش پخش زمین میشه ... .
برمیگردی خونه . ساعت 2 بعد از ظهر : تهیونگ و بقیه دارن میرن خوابگاه ... . میرسن ... منیجرشون از قبل یه کلید ساز آورده بود و یه کلید جدید بهشون داده بود ...نامجون داره با کلید درو باز میکنه که پاش سر میخوره و تصادفا با جونگ کوک برخورد میکنه ... اونم میخوره به تهیونگ ....تهیونگ هم چون داره میوفته میره عقب و پاش میخوره به گلدون گلدونم میخوره به دیوار و نصف میشه و همه ی خاک و گیاهش پخش زمین میشه ... .
جیهوپ : واییییی گلدون قشنگم !!!😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭 . میره سمت گلدون و سعی میکنه درستش کنه ولی نمیتونه .. . میگه : وایی عزیز دلم چه روزایی که میومدم از دست بقیه باهات درد دل میکردم 😭😭😭😭 بابا خیر سرم من تورو واسه تولدم واسه خودم گرفته بودم 😭😭😭😭 ....مگه قول ندادی هیچوقت منو تنها نذاری 😭😭😭😭 .
جین : چی میگی اون فقط یه گلدونه پاشو عه عه 😐💔 . میره سمت جیهوپ و بلندش میکنه : نامجون هم درو باز میکنه و میرن داخل .... . همه یکم استراحت میکنن .. . تهیونگ بلند میشه و میره بیرون که با جارو و خاک انداز گلدونو جم کنه . دیگه کارش داره تموم میشه ... . لایه ی آخر خاکو برمیداره که کلید روی زمین مشخص میشه ... . تهیونگ : !! ...هی ولی منیجر که گفت این نبوده .... . داره کلیدو برمیداره که میبینه یه تیکه از خورده های گلدون بهش چسبیده .... . به سختی از هم جدا شون میکنه .
یکم با دستش کلیدو لمس میکنه و میگه : این چسبی شده بود .... من قبل رفتن داشتم با چسب ور میرفتم لابد رو دستم مونده بوده اینم چسبی شده بوده چسبیده به گلدون وقتی منیجر برداشتتش با گلدون بلند شده ....
خلاصه همه چیزو جمع میکنه و دوباره برمیگرده داخل ... . از زبون تهیونگ : رفتم داخل .... یکم نشستم ولی حوصلم سر رفت گفتم برم بیرون ... . یه هودی ساده ی مشکی و شلوار مشکی پوشیدم ... . ماسک زدم و کلاه هودیمو گذاشتم رو سرم ... به بقیه گفتم و از خوابگاه رفتم بیرون ...
خب دوستان این پارت هم تموم شد🧡 امیدوارم خوشتون اومده باشه 🧡 حتما تو کامنتا نظرتونو بگین 💜🧡 عاشقتونم❤❤💜💜🧡🧡💚💚 بای 👋
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود💜
واییی فقط قسمت شکستن گلدون جیهوپ🤣❤
سلام عالیی هستش ولی چرا بعدی رو نمیذاری من دوهفته س که منتظرم خواهش میکنم پارت بعدی رو بذار
متاسفانه کیانا کرونا گرفته
عالی بود
خیلی عالی بود
خیلی باحال بود 😐😂😂
جی هوپ گلدون برا تولد خودش برا خودش گرفته بوده 😆یه جورایی شبیه تولد داداشم بود برا تولد داداشم یه هدیه برا خودم گرفتم😐واقعا چرا 😂
عالی منتظر پارت بعد هستم
دوست داشتم😐😂
عاااااالییی مثل همیشه😊💜
مخصوصا اخراش که گلدون جیهوپ شکست😂💜💫
حتمااااا ادامه بده داستانات عالینن😗💜
اخیش بعد از هزار تا خودکوشی نا موفق پارت 9 منتشر شد عالیییی بود فقط یکم اسلاید اخر رو نفهمیدم میشه خودت بگی و ایتکه میشه دوباره یه سوپرایزی کنی ما رو و یه چند قسمت رو با هم زود منتشر کنی دعات میکنم
مرسی لاوم 💜