دزدی به نام عشق قسمت3

قسمت سه اومددددددد💓🔮♥💜💫

بعد از چند دقیقه اون اومد جلوی من نشست...خیلی عادی نگاش میکردم جیمین: چیه؟ حرفی نداری؟   من:پیش کریستین خوش گذشت؟ جیمین: اوف حرفشم نزن. یک ساعت منو پیش خودش نگه داشت... چقدر سخت گیر بود...همشم راجب جین بهم میگفت...... من: جین؟از احساس کریستین به جین خبر داری؟؟.... جیمین: نه. چطور؟؟... من: خوب کریستین دوسش داره و تمام.... جیمین: اوه.... بازم شروع شد........ و بعدش اون جعبه که اونجا پشت خودش قایم کرده بود رو گذاشت روی میز و گفت: این برای تو  من: چی..... یعنیـ.... واقعا.... این برای... منه؟؟ واقعا نمیدونم من چمه.... فکر می کردم این جعبه برای کریستینه... جیمین: اره😑خب چرا اینجوری شدی یهو.....من: هیچی.... چشمم به هه سو و تهیونگ افتاد... خیلی جلوی هم دیگه بامزه نشسته بودن.... عه صبر کنـ.... تهیونگ؟ همشون اومدن ینی؟؟؟بابا وات ده فاززز

جی هوپ جلوی مینجـو. جونگ کوک جلوی سانا. نامجون جلوی جیسو. شوگا جلوی نایون

_ممنون😊 بعدش فن ساین تموم شد و برگشتیم خونه لباسامونو عوض کردیم نشستیم روی مبل. من: بچه ها میاین حرف بزنیم نایون: آره من: خب بچه ها من میخوام ی چیزی بهتون بگم که فقط هه سو میدونه هه سو: درسته کریستین: چی؟ من: من و جیمین قراره ازدواج کنیم کریستین و جیسو و نایون و سانا و مینجو: چی؟؟ جیسو: میا ما نمیتونیم باهاشون ازدواج کنیم خیلی مارو دچار مشکل میکنه هه سو: درسته ما باید خیلی مواظب باشیم که هیت نگیریم اون وقت تو میخوای با عضوی که بیشترین فن گرل هارو داره ازدواج کنی؟؟ نایون: خب. اگه تو آینده باهاشــون ازدواج کردیم چی؟؟ هه سو: نایون! مینجو: اونا فقط مثل داداشای مائن..... بی تی اسا رو نریزید توی مارول گرلزا سانا: باشه اما باید بهشون بگیم؟   مینجو: چی؟ چی رو بگیم؟ سانا: اینکه دوسشون داریم جیسو: توهم ازشون خوشت میاد؟؟ فکر کردم عاقل تویی هه سو: این فکر بدی ام نیستش که دوسشون داشته باشیم. آرمی ها مارو دوست دارن. حتی فندوم خودمون💖🍓 کریستین:منم نظرم همینه.... باید ی فرصت پیدا کنیم یهو در خورد هه سو رفت باز کرد تهیونگ بود هه سو نزدیک بود بمیره😂(خدا نکنه) یهو تهیونگ گفتش: ما توی رستوران کنار کمپانی منتظرتونیم. شام باهمیم. بعد رفتش من: کی بود؟

شرط پارت بعدی لایک: 20 کامنت:20 بازدید: 30