میراکس معجزه آسا قسمت ۸

انچه گذشت گابریل گفت میتونم مرینت رو اکومایی کنم و بزرگ ترین شاهکار من بشه بریم سراغ داستان

فردای ان روز ادرین به مرینت زنگ میزنه و میگه . سلام مرینت ـ سلام ادرین . خوبی ـ ممنون تو خوبی . میخوای ظهر ساعت ۳ به شکل لیدی باگ و کت نوار بریم رستوران؟ ـ قبوله . خداحافظ ـ خداحافظ

ساعت ۳ ظهر مرینت گفت: خداحافظ مامان خداحافظ بابا تیکی دختر کفشدوزکی اماده ــــــــــــــــــــــــــــــــــ پلک تبدیل گربه ای

رفتیم به رستوران گارسون گفت : چی میل دارید؟ همزمان: ممنون هیچی؟ و خندیدیند

از زبان کت: بانو؟؟! ♡☆ لیدی گفت جانم پیشیم کت: دوست دارم لیدی: اما من عاشقتم😍 در این لحظه هم دیگر را ♡ب♡و♡س♡ی♡د♡ن♡د♡ حس خیلی خوبی داشت همه از ما عکس گرفتن در این لحظه نادیا شاماک اومد گفت گیج نشید این فقط یک اخباره و ما شاهد عشق لیدی باگ و کت نوار هستیم آیا شما واقعا یک زوج هستید؟ کت ترسید لیدی باگ اصبانی بشه درمورد تصمیمش واسه ی همین چیزی نگفت اما لیدی باگ گفت بله درسته ما یک زوج هستیم کت نوار از خوشحالی بال درآورد

ساعت ۲۲ شب: مرینت گفت ادرین بریم بیرون؟ ادرین گفت باشه رفتیم همین رستوران برج ایفل همون لباس قبلی هامون رو پوشیدیم وارد که شدیم دوباره نادریا اومد و گفت: گیج نشید فقط یه خبره در حال حاضر هستیم با ادرین اگراست مدل معروف و دوست دخترش آیا شما باهم زوج هستید (دوستان گابریل درحال تماشا ی اخبار هست)

مرینت چیزی نگفت ترسید ادرین از تصمیمیش ناراحت شه که ادرین گفت: بله ما باهم زوج هستیم که مرینت چشماش برق زد پس از رفتن نادیا و خبر نگار ها مرینت و ادرین باهم شام خوردن. یکدفعه مرینت گفت: ادرین ادرین گفت: من میگم، دوست دارم مرینت گفت: اما من عاشقتم که همو ☆ب♡و♡س♡ی♡د♡ن☆ ادرین گفت خیلی لبات نرمه مرینت گفت لبا تو نرمه همه عکس گرفتن و شد سوجه فضای مجازی

فردا سابین گفت: مرینت اخبار درمورد تو و ادرین شایعات درست کرده که همو ☆ب♡و♡س♡ی♡د♡ی♡د☆ مرینت گفت مامان حقیقت داره سابین: دخترم، بالاخره احساستو بهش گفتی؟ اره تام: دخترم بهت افتخار میکنم انشالله خوش بخت بشی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ توی مدرسه: مرینت وارد پاتوقی که دخترا جمع میشن میشه دخترا ازش یه عالمه سوال پرسیدن کلویی هم با دیدن مرینت کتابی که دستش بود رو پاره کرد لایلا هم از اصبانیت سرخ شده بود تو خیابون چندین نفر از مرینت امضا گرفتن 🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔻🔺🔻 از زبان ادرین گابریل: پسرم، تو با کسی رابطه داری ادرین: بله پدر مرینت گابریل: خیل خوب ناتالی: ان شالله هرچی صلاحته ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تو مدرسه: کاگامی: ادرین حقیقت داره؟ تو با اونی؟ ادرین: من عاشق مرینتم، اما تورو به عنوان یه دوست معمولی دوس دارم کاگامی: من برات ناراحت نمیشم این تصمیم توهه، خوش بخت شی لایلا: ادرین من برات خیلی خوش حالم که به عشقت رسیدی ادرین: لایلا میدونستی هروقت دروغ میگیاز کجا میفمم؟ لایلا: چطور؟ ادرین: مثل الان و وقت هایی که دروغ میگی دماغت باد میکنه😂😂 لایلا: این منصفانه نیست من از پاریس و جایی که تو، لیدی باگو اون دختره کلویی و مرینت هستید دور میشم توی دل آدرین : بهتر😎 کلویی: ادرین شایعات چقدر مزخرفه که تو و مرینت عاشق همین حد اقل شایعه بهتر هم بود😐 ادرین: حقیقته نه شایعه😊 کلویی : چییییییی؟ غیر قابل تحمله به مامانم میگم میرم پیشش نیویورک توی دل ادرین: بازم بهتر😎 نینو: رفیق هرچی میخوای امید وارم انجام شه ادرین: ممنون رفیق توی خیابون چندین نفر از آدرین عکس، امضا و مصاحبه خواستن

تمام شد خداحافظ