
رمان هری پاتر من 14
ما رو کشون کشون به زمین کوییدچ میبره. البوس:تو زمین کوییدچ چیکار میکنیم؟ من:مسابقه سه جادوگر.مرحله لخر هزارتو بود.میخواد برگرده و سدریک رو نجات بده. دلفی : بله مرلین.وقتشه اونی که اضافست رو نجات بدیم و با این کار دنیایی که دیدی رو احیا میکنیم. اسکورپیوس:اون جهنم بود.میخوای جهنم رو احیا کنی؟ دلفی:میخوام تاریکی و قدرت و جادوی اصیل و نیرومند رو احیا کنم.میخوام پدرم رو احیا کنم.
چوب دستیش رو به سمت البوس میگیره.و میگه:تو مثل همون موقع سدریک رو تحقیر میکنی و با این کار به دنیای جادوگری اصالت رو میبخشی تا دنیای حقیقی و فرمانروای حقیقی برگرده. البوس#این کار رو نمیکنیم.ما از تو حمایت نمیکنیم. دلفی:البته که اطاعت میکنین. البوس:مگه اینکه از طلسم فرمان استفاده کنی.
دلفی: نه،برای تحقق پیشگویی باید اینکارو خودت اینجام بدی.نه یه عروسک با ظاهر تو.به اندازه کافی اون پیرمرده ایموس رو فرمان دادم. چوبدستیش رو با حالت تحدید امیز به سمت البوس میگیره اما هیچ اثار ترسی در چهرش نمایان نمیشه.
البوس:بدترین بلا رو سرم بیار. دلفی چوبدستیش رو سمت من میگیره دلفی: و همین کارو هم میکنم. البوس:نه! دلفی میخنده:بله همینطور که حدس میزدم اینکار بیشار تورو میترسونه. من:البوس.اسکورپیوس هرکاری که با من کرد نباید اون کاری رو که میخواد بکنین.منو کشت هم نکنین.برا جامعه جادوگری مهمه که یه دختر که هیچکس نمیشناسدش کشته بشه یا بدترین جادوگر دنیا زنده باشه.به حرفش گوش ندین.
دلفی:کروشیو از درد جیغ میکشم.دلفی با چاقوش رو دستم حک میکنه.دورگه جیغ میکشم :البوسسسس به حرفش گوش نده گوش نده خون از دستم میره . لای جیغ هام میگم:اون پدر کثیف و پست فطرتت هم دورگه بود.چی فکر کردی؟
البوس مردد شده و من دارم از درد نعره میکشم. البوس:اگه دستم بهت برسه. دلفی میخنده:چی؟چی فکر گردی؟اخه فکر میکنی چیکار میتونی بکنی؟تو لکه ننگی بر نام خانوادگیت هستی.تو که یه اضافه هستی.میخوای بیشتر از این به کسی که عاشقشی صدمه بزنم؟پس کاری رو بکن که بهت گفتم.
البوس مردد مونده نعره میکشم نه البوس نهههه به حرفش گوش نده.اگه منو کشت هم گوش نکن. دلفی:نه؟ کروشیو و دوباره منو شکنجه میکنه. یک دفعه کریک بوگر پسر وارد میشه و برای چند لحظه شکنجه منو قطع میکنه.
کریک:البوس.اسکورپیوس.مرلین این چه وضعیه همه دارن دنبالتون میگردن البوس:کریک برو کمک بیار خواهش میکنم داره امیلی رو شکنجه میکنه. یکهو پرتو سبز رنگی همه جارو میگیره. دلفی:اوادا کاداورا و کریک همینطور بی حرکت رو زمین باقی میمونه.
دلفی:متوجه نیستین؟این کارایی که میکنم بچه بازی نیست.من تورو زنده لازم دارم البوس پاتر ولی دوست هات رو نه. من و البوس و اسکورپیوس به جسد کریک نگاه میکنیم و ذهنمون در اشوبه و من همچنان دارم میلرزم. دلفی:مدت ها وقت صرف کردم تا بتونم نقطه ضعفت رو پیدا کنم البوس پاتر.اول فکر کردم غروره.نشون دادن خودت به پدرت.بعد فهمیدم نه تو هم مثل پدرتی.نقطه ضعفت دوستاته و اگه به حرفم گوش نکنی یکی یکی همشون رو از دست میدی.
البوس رو به سمت خودش میکشه دلفی:اون فرزند ناپیدا که با دستکاری زمان پدرش رو میکشه و باعث برگشتن لردولدمورت میشه.طفلک
پرتو نورانی همه جارو میگیره و زمان در هم میشکنه. ما دوباره به مسابقه برگشتیم.
دلفی:اون کجاست؟سدریک کجاست؟ یک پرچین داشت سعی میکرد مارو تیکه تیکه کنه ولی موفق نشد. اسکورپیوس:پرچین ها هم میخوان مارو بکشن؟دیگه بهتر از این نمیشه😐ِ دلفی:عقب نمونین وگرنه بد میبینین. من:باید یه کاری کنیم. البوس :میدونم . ولی باید چیکار کنیم؟چوبدستی هامون رو شکونده.دستامون رو بسته و تهدید کرده تورو میکشه. من:اگه با این کار لرد سیاه برمیگرده من حاضرم بمیرم. اسکورپیوس:واقعا من:اره.در نتیجه مدت زیادی هم سوگوار نمیمونین چون بعدش بلافاصله شما رو هم میکشه.ِ البوس:دلفی کجا رفت. من:مگه فرقی میکنه.امیدوارم بره یه جایی بمیره دلفی از پشت سرمون ظاهر میشه و روهوا پرواز میکنه. دلفی:ای موجودات بیچاره و مارو محکم به زمین میکوبه. دلفی:فکر کردن میتونن فرار کنن.
البوس:تو که حتی سوار جاروی پرنده نیستی. دلفی:جاروها چیزای زمخت و بی خاصیتی هستن.سه دقیقه گذشته دو دقیقه وقت داریم و شما کاری رو که گفتم میکنین. من:نه!نمیکنیم. دلفی:فکر کردین میتونین با من مبارزه کنین؟ من:نه.ولی میتونیم جلوت وایسیم.اگه واسه این کار جونمون رو وسط بزاریم
دلفی:پیشگویی باید محقق بشه ما محققش میکنیم. من:پیشگویی ها میتونن نقض بشن دلفی : تو خیلی حرف میزنی بچه کروشیو!! من زیر درد نعره میکشم. البوس:امیلیییی امیلی من من:تو میخواستی امتحان بشی البوس و این امتحان ماست پس بزار ازش سربلند بیرون بیایم. البوس سرشو تکون میده. دلفی:پس میمیرین. من:بله و چون جلوتو گرفتیم با خوشحالی میمیریم دلفی از عصبانیت نعره میزنه
مرسی که خوندی کامنت یادت نره
یادت نره بقیه تست هام رو هم ببینی.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
من تو شوکم .... واقعا ... واقعا محشر بود .
مشتاقانه منتظر پارت بعدی هستم .
این واقعا بینظیر بود .
مرسی ریحانه جونم.خوشحالم خوشت اومده.پارت بعدی منتشر شده