امیدوارم خوشتون بیاد
از زبان آدرین : برگشتم خونه ، مامان تو خونه بود روی مبل نشسته بود ، رفتم سمتش و گفتم : سلام ، من برگشتم ! ولی انگار متوجه ام نشد انگار فکرش مشغول بلند تر گفتم ( در واقع داد زدم😬) : مامااااااااان! مامان ترسید و گفت : چته😤😤😤 ؟ با صدای آروم تر گفتم : سلام کردم جواب ندادی! مامانم گفت : خب ، آره، فکرم مشغول بود ! بعد بلند شد و گفت : خب چه خبرا؟ تمرین با دوست دختر به کجا رفت؟ گفتم: عالی بود ، فورا با هم هماهنگ شدیم😁😁😁 مامانم گفت : عالیه ! حالا بریم بخوابیم ! فورا با تعجب گفتم: هنوز شام نخوردیم!
9 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
29 لایک
ماریتا و سونجون و امیلی چند سالشونه؟؟؟ اخه امیلی مادر ادرین و ماریتا خواهر مرینت
پارت بعدی منتشر شد
دقت کردی همش منتظر این پارت هستیم این پارت میاد مناظر پارت بعد میشیم
اره😅😂
عالی من عاشق هر دوتا داستانتم
پارت بعد رو سریع بزار
چشم
ایول عالی بود😍
ممنون
محشرررررر بود💋💋💋
مممنون
عاااااااالی بوووووودددددد بعدییییی. لطفا
تو بررسی
اخیش این پارت هم اومد پارت بعد کی میاد؟
پارت بعدی ۱ هفته س تو بررسی تا الان