
پارت دوم رمان من کی هستم؟ امیدوارم خوشتون بیاد 😃 نظرتون رو حتما بنویسید اگه چیزی بخواید بگید اضافه کنم چون نظراتتون برام مهمه😘
خلاصهههههه مرینت بیچاره ظرف ها رو شست و رفت که به کارهاش برسه. مرینت. تیکی نظرت چیه الان او ماکارون رنگین کمانی رو درست کنیم؟ تیکی: من که پایه ام😍😍 مرینت: عالیه☺ تیکی: مرینت ازت یه سوال داشتم! مرینت: چه سوالی؟ تیکی: میدونی...راستش...تو هنوز هم آدریان رو دوست داری؟ مرینت: آآآآآمممم خب.....😕.......شااااااید آره شاید هم نه تیکی: ها🤨🤨🤨 مرینت: قول میدی همه این ها بین ما بمونه؟ تیکی: آره مرینت: خیلی خب من راستش فکر کنم هنوز هم آدرین رو دوست داشته باشم(🤥) تیکی: باشه هر جور که تو میگی🤨
شب شد و همه خوابیدند به جز..( ببخشید میپرم وسط داستان ولی اینو بگم برم میدونی یاد چی افتادم یاد داستان خانه شکلاتی افتادم که می گفت کیم یاتیپ کیم یاتمییپ..هام می یاتیپ بیزدیخ یاتمیپ😅 خب بریم سراغ داستان) در اتاق آدرین.... پلگ: آدرین...آدرین...آدرین...آدرین آدرین: آآآیییی درد و آدرین چیه؟ پلگ: کممبر شب من کو؟ آدرین: چیه شب تو؟ پلگ: کممبر شب من🧀🧀 آدرین: مگه کرم شبه؟ پلگ: آه بگو که کممبر هام کجاست! آدرین: جای همیشگی پلگ: باشه این همه سخت بود؟ آدرین: حالا بزار بخوابم فردا با بانوم قرار دارم😍 پلگ: دوست داری قرارت رو با لیدی باگ پیشبینی کنم؟ آدرین: مگه تو پیش بینی هم می کنی؟ پلگ: پیش بینی که نه هر چیزی اما کار های تو رو آره😁 آدرین: بکن ببینیم...
پلگ: خب بزار ببینم.....همممممممممممم.. آهان تو میگی که لیدی باگ من دوست دارم و لیدی باگ میگه اوه پیشی آخه من یکی دیگه رو دوست دارم و تو انگشتت رو میزاری رو لبش و لبخند میزنی و میگی ایرادی نداره که ماچ...... آدرین: هههعععععیییی صبر کن چی داری می گی؟ پلگ: آخه ادامش رو گوش کن... و میگی ایرادی نداره که ماچت کنم؟ و لیدی باگ یه سیلی محکم میزنه رو صورتت و میگه بیا اینم ماچ بی تربیت... آدرین: واااااای عجب پیش بینی فوق العاده ای🥴🥴 پلگ: خواهش میکنم🤪 آدرین: 😑😑😑😑
...... صبح شد. در اتاق مرینت.. وززززززز وزززززززز وززززززز وزززززززز تیکی: مرینت پاشو گوشیت زنگ میزنه مرینت: همم باشه... تیکی: صبح بخیر خواب آلو مرینت: صبح بخیر😊 صابین: مرینت دخترم!! بیا برای صبحانه:) مرینت: اومدم... در همین حال در اتاق آدرین... پلگ: آدرین دوست داری دوباره امشب رو پیشبینی کنم؟ آدریان: نههههههه😵 پلگ: چی؟؟ گفتی آره😈؟ باشه با کمال میل. آدرین: وای😷 پلگ: خببببب تو کفشدوزک رو میبینی و میری طرفش و کفشدوزک هم از اون طرف خیابون میاد این طرف و یه ماشین با یه راننده کور میاد و تو رو زیر می کنه و لیدی باگ میگه واااییی گربه، گربه ی من، 😭😭😭 و میری بیمارستان و ... آدرین: پلگ خفه میشی یا خفت کنم؟😡 پلگ: باشه باشه خفه می شم😜 آدرین: آآآآههه. حالا از این ها بگذریم به نظرت براش چه نوع گلی بخرم؟ پلگ: گل رز سرخ آدرین: آخه گفته که رز قرمز نباشه پلگ: بهم اعتماد کن مثل پنیری میمونه که اگه باهاش با لطافت رفتار کنی سالم میمونه و اگه شوت ش کنی این ور و اون ور له میشه و خراب میشه 🙂 آدرین: راست میگی...... امشب رو یه شب به یاد موندنی می کنم و بهش می گم که چقدر دوستش دارم و(ببخشید آدرین جان ولی وقت نداریم بی زحمت خلاصه کن) آدرین: باشه ببخشید خانم گوینده😅 (باشه ایرادی نداره) خلاصه....
مرینت: تیکی میتونی دفتر فرمول هام رو بیاری؟ تیکی: فرمول فیزیک، شیمی، یا ریاضی؟ مرینت: 😊😂 نه تیکی فرمول شیرینی! تیکی: آهان و برای گربه سیاه ۵ تا ماکارون با فرمول مخصوص درست کرد... (مرینت جووون میشه به منم بدی؟) مرینت: نه شاید بعدا😁 حالا بگذریم.... ساعت پنج و نیم بود و آدرین تبدیل به گربه سیاه شد ک رفت و یه شاخه گل رز سرخ خرید و رفت بالای برج ایفل و تزئین کرد و منتظر کفشدوزک شد... مرینت هم شروع به حاضر شدن کرد اما موقع حاضر شدن... مرینت: تتتتتیییییکککککیییییی!!!!!!!!! تیکی: چیه؟ مرینت: کمکم کن😭😭😭😭😭 خب فکر کنم تا اینجا کافیه باشه امید وارم که خوشتون اومده باشه تا پارت بعدی فعلا خداحافظ😘😘😘🥰🥰😍😍
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود
زد ادرین رو با خاک یکسان کرد😂😂
عالی بود
ممنونم🙂
عالی بود پارت بعدییییییی
ممنون🥰
سلام
اگر دنبال کمپانی میگردین ولی میدا نمیکنید کمپانیZEJهست بیاید و به ما محلق شین♥️🌹
بیاد و آیدل بشید بااینکه تازه افتتاح شده ولی آینده روشنی داره😌
سلام حالتون چطوره؟
بسیار عالی فقط چی هست میشه توضیح بدین؟
به صورت مجازی در تستچی آیدل میشید