من دیگه داستان میراکلس رو ادامه نمیدم
رمان عشق جذاب
(پارت اول)
راوی:صبح بود و مرینت بر عکس همیشه خیلی زود بیدار شد😂
روی تخت نشسته بود و از پنجره بیرون رو نگاه میکرد
مرینت:باورم نمیشه برای اولین بار زود بیدار شدم😔
تیکی: چی شده چرا پکری؟🤨
مرینت:تیکی بیخیال بخوام تعریف کنم اعصابم خورد میشه هااااااا😑
تیکی:😶😶😶😶😶🤭
مرینت:اونجوری نگاه نکن اینجا نمیتونم تعریف کنم بیا بریم ساحل
تیکی:ساعت ۵ صبح🙄
مرینت:میخوای برات تعریف کنم یا نه🤨
تیکی:باشه...باشه...بریم
راوی:مرینت تیکی رو توی کیف کوچکش گذاشت و به ساحل رفتند و
روی صندلی کنار ساحل نشستن
تیکی:نمی خوای بگی
راوی:مرینت با گریه گفت:
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
6 لایک
عالییییییییییییییی
ممنونم
صیلام کایوت خوفی🌼👋🏻
ما گروهʙʟᴀᴄᴋᴘɪɴᴋهستیم🙂✨
با چهارتا دختر خفن،کیوت،جذاب😉🌸
جیصو💕
جنی💕
لیصا💕
رزی💕
اسم فندوم همBLINKهست😉☘️
تازه دبیو کردیم و برای معروف شدن به کمکت نیاز داریم🥺💕
خوشحالم میشم بلینک بشی و با ما همراه باشیی🐣💓
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
ساری بابت تبلیغ کیوتیح🥺🍓
تستت هم عالی بود🙂👋🏻
ممنون