این تست برای آنا است✨

از بغض حرف زدی هوم...بغض...کسایی که تنهایی رو تجربه کردن این متنی که نوشتی رو درک میکنن...اینکه قلبت هزاران تیکه شده...اینکه گلوت درد میکنه...آهنگایی که گوش میکردی آرومت نمیکنه...کسی نیست بهش تکیه کنی...تخت خوابت برات یاد آور بغضاته...همه اینا به کنار...تو دیگه خودت نیستی...روح نداری...تنها چیزی که تو رو نگه داشته توی این دنیا اون سنگینیه قلبته...اینگار قلاب انداخته به روحت که بکشتش سمت سختی های بیشتر...اما همه اینا مثل یه شیشه است که تو میترسی بندازیش زمین...میدونی چرا؟؟؟...

چون با شکستن اون شیشه همه به تو نگاه میکنن و نگرانت میشن...تو میترسی که اون تنهایی رو از دست بدی...میترسی به جای اینکه مادرت بگه...عزیزم زخمی شدی؟؟؟...بگه چرا این ظرف رو شکستی؟؟؟...تو میترسی از برگشتن به این دنیا...میترسی باز ضربه بخوری...ولی بزار با یه جمله خیالت رو راحت کنم...نیما و من به عنوان برادرات میشم تکیه گاهت...دوستات میشن سپرت...خواهرات میشن دوستای خلوت گاهت...برادرت نیما و برادر کوچولوت... من و بقیه میشین دلیل شادیت...زیبایی های اطرافت میشن دلگرمیت...ما با هم و کنار هم زندگی میکنیم و ....

با هم و کنار هم هستیم تا قلب ها مون رو از زنجیر تاریکی آزاد کنیم...آنا میدونی حتی سایه ات هم توی تاریکی ترکت میکنه اما ما ها کنارتیم...اونقدر خاطره خوب میسازیم که غم بگه...بابا این دوستات نمیزارن من بیام پیشت...بگه اینقدر با اون چشمات هر روز زیبایی های اطراف رو میبی که من خودم شخصا از کارم استعفا میدم...میگی زیبایی چی؟؟؟...یه نمونش لبخند برادر کوچولو که قند توی دلت آب میکنه :)...هر وقت حالت بد بود آغوش برادری خوب مثل نیما رو داری...بخدا گریه توی آغوش یه نفر و حرف زدن درباره دردت خیلی آرومت میکنه

پس بیا تا باهم از سد عظیم مشکلات بگذریم...ما اینجاییم تا یه قلب دوباره بهت هدیه کنیم...ما هر طوری باشه کنارتیم...همیشه و...هر کجا ... باهمیم و در کنار همیم...حتی اگه مایل ها اونور تر باشی باز هم ما کنارتیم :) ✨