
مریتا: از بقلش اومدم بیرون و اشکامو پاک کردم بهم نگاه کردو گفت خوبی؟ گفتم آره آره ، اومم یه سوال گفت بپرس گفتم تو واقا واقا منو دوست داری گفت آره معلومه (سرد گفت) گفتم پس چرا این چند روز انقدر بد باهام رفتار کردی تازه تو که میگی طاقت اشکامو نداری ولی من اون همه گریه کردم گفت میشه دیگه از این بحص بگذریم هیچی نگفتم و سرمو تکیه دادم به تخت گفت الان چرا اینو پرسیدی گفتم خب تو میگی منو دوست داری ولی چرا چشمات اینو نمیگه گفت اگه چشمام اینو نمیگه ولی قلبم میگه که من عاشقتم
زیرلب گفتم هه دروغ گو گفت حالا دروغ گوهم شدم😒هیچی نگفتم گفت هه تقصیر منه که از همون اول آوردمت خونم با این حرفش بغضم گرفت ( ناظر عزیز منتشر کننن) ادامه داد: اگه از همون اول، از همون اول اونجا توی اون هوا ولت کرده بودم الان اینارو بهم نمیگفتی همش تغصیر منه آره تغصیر منه زیرلب آروم گفتم بس کن ادامه داد: هه منه احمقو بگو تازه برات گوشی هم گرفتم گفتم این دختر گناه داره این دختر بی سرپناهه تهیونگ: نمیدونستم دارم چی میگم گفتم: واقا برای خودم ..تا خواستم بقیه ی حرفمو بگم سرشو انداخت پایین و بلند بلند زد زیر گربه تازه به خودم دیدم چه چیز هایی بهش گفتم
ر انقدر گریه کرد که نفسش بند اومد رفتم براش یه لیوان آب آوردم خواستم بهش بدم که روشو کرد اونور گفتم خوشگلم لطفا اینو بخور جواب نداد همچنان داشت گریه میکرد دیگه نفسش نمیومد بالا مریتا:داشتنفسم بند میومد انقدر گریه کردم که نمیتونستم نفس بکشم یهو تهیونگ با صدای کمی بلند گفت خب بخور دیگه بهش روکردم و نگاش کردم و بعد آبو ازشگرفتم و خوردم دستام داشت میلرزید گفت واقا شرمندم از اینکه اون حرفارو بهت زدم من نمیخواستم حالتو بعد کنم بعد خواست بقلم کنه که سریع بلند شدم و کوله پشتیمو ور داشتم و داشتم میرفتم که یهو گرفت منو گفت کجا گفتم ولم کن گفت گفتم کجا گفتم به تو ربطی نداره ولم کن
گفت توی این هوای سرد میخوای بری کجا ها گفتم هرجا جز اینجا گفت نمیزارم بری گفتم ولم کن یهو سرم گیج رفت
ناظر عزیز منتشرکن
لایک و کامنت یادتون نره❤و ناظر عزیز منتشر کنننننن سپاس🙏😐
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سلام آجی 💜💜💜💜
خیلی داستانت باحاله من اهل داستان خوندن نیستم ولی این داستان فوقالعاده است ببخشید یه مدت نبودم آخه واکسن زدم کلا اصلا وقت ندارم خیلی سرم شلوغه ببخشید
سلام آجی خیلی ممنونم عزیزم (◍•ᴗ•◍) ❤
عه به سلامتی (๑♡⌓♡๑) نه عزیزم هیچ اشکالی نداره به هرحال سر توهم شلوغه ♥😍
مجنون😍😍😍😍
خیلی عالیه داستانت پارت بعدی پیلیز
باشه حتما پارت بعدی هم میزارم
پترت بعد هم گذاشتم
تنکیو 🙂🥺💝
عالییییییی منتظر پارت بعدی هستم
عالی منتظر پارت بعدی هستم ✨🌷
ممنونم
پارت بعد هم گذاشتم