به نامی و یونگی گفتم برن و اون دخترو بگیرن چون پدرش یه چیزایی به من بده کاره 💰💴💵💶💷💸و با این کار هم خودش هم مافیایه بندرو به دست میارم😎وقتی اوردنش به چهر ش خیره شدم🤩خیلی زیب... نه من فقط جیایه بچه گیام رو دوست دارم(عزیزم صبر کن 😏بعدا میفهمی اون دختر العان کیه😎همونی که جلوت قش نماییده😂)گفتم ببرنش توی اتاقش ولی یه هس عجیبی میگفت که خیلی اشناست🤔(بچه ها پرد جیا با جادو تمام خاطرات اون و کوکیو از زحنش پاک کرده و فقط عش.ق خاطراتشو به یادش میاره)
جیا:بیدار شدم و با یه اتاق خفن مواجه شدم😶رفتم پایین و روی مبل نشستم ، یه سر درد بده داشتم که قییر قابل تحمل بود که یهو یه جیق کشیدم و و سرمو گرفتم و ولو شدم روی مبل که دیدم همون پسر قد بلنده میاد ، بلندم کرد گذاشت روی تخت و سُرُم بهم وصل کرد که خوابم برد😴وقتی بیدار شدم فهمیدم چیشده پس بلند شدم و رفتم دم در که دیدم قفله بعد پنجره رو دیدم که تقریبا ۴ طبقه بود😖ولی من تسلیم نمیشم پس از دیوار پایین رفتم که دیدم در هایی به اندازهی ۴ متر رو با رومه که نمیشد ازش رد شد😒برگشتم و با یه پسر خوش تیپ مواجه شدم 😃اومد نزدیک و گفت کوچولو زیاد سعی نکن فرار کنی چون من نمیذارم که سریع دوویدم اومدم پشت سرم رو نگاه کنم که پرت شدم توی استخر 😂اومدو روی آب و گفتم :نگران نباش من مثل بقیه توی آب غرق نمیشم ، راستی تو چقدر شبیه خرگوشایی😄وووی یخ زدم احیانن حوله ای چیزی اینجا نیست آقا رابیته 😄🐰که یه حوله پرت کرد و رفت 😐منم حوله رو پوشیدم و.....
پارت ۳ هم بزار😐
منتشر نمیشهههههه
🥺😭 منم داستان گزاشتم همش شخصی میشهه
خیلی عالیههههههههه
اوف وقت ندارم بخونم ولی صد در صد بعد امتحانات موخونم💜🥂خیلی قشنگههخخه
💙
بوشش
عالییییی بود مخصوصا پرویی جیا خوشمان امد😃😃😂😂😂
😂
خوبه ادامش بده 😐🤝❤️