
بچه ها من تا جایی که میتونم پارت های بعدی رو مینویسم چون تستچی دیر بررسی میکنه و اینکه درس هم هست😐💔🖤
به آلبومم که دقت کردم دیدم یه چیزی لاشه😯 وایی یه برگه بود وقتی خوندمش هنوز توشک بودم 😳 نوشته:سلام سان هی امشب ساعت ۹:۳۰کنارساحل باش میخوام ببینمت راستی اینم شمارمه اگه اتفاقی افتاد بهم خبر بده....راستی شوگام من:😐😳 به ساعت نگاه کردم ۹بود خاک تو سرم با دو رفتم خونه و وسایلمو گذاشتم و بدو بدو رفتم سمت ساحل ساعت ۹:۳۵دقیقه بود اههههه😩😩 داشتم همینطور راه میرفتم و دنبال شوگا بودم اما کسی که نبود یهو یکی از پشت صدام زد😐 شوگا:سان هی😑. برگشتم و نگاش کردم من:اممممم😅 سلام شوگا🙂 شوگا:بنظرم دیر نکردی از الان بگم من زیاد از دیر کردن خوشم نمیاد😑 من:فقط ۵دقیقه....بعدشم بر متوجه نامه ات شدم 🥺 شوگا:باشه عیب نداره باهم داشتیم حرف میزدیم و راه میرفتیم که از پرسیدن این سوال خیلی تعجب کردم😐 شوگا:سان هی میگم تو دوست پسر داری؟:) من:دوست پسر کجا بود آخه کی میاد با من دوست بشه😆 شوگا:اها:)...بعدشم مگه تو چته تو یه دختر خوب خوشگلی منکه مشکلی نمی بینم🤨 دیگه داشتم به مرز سکته مغزی قلبی می رسیدم😐 من:ممنونم😄 ساعتو نگاه کردم یاخدا ساعت۰:۳۰بود😳من:شوگا بهتر نیست بریم چون دیگه صبح شده😐 شوگا:چییی؟ مگه ....ساعت۰:۳۰ 😳 خوب مثل اینکه وقت خداحافظی رسید پس.....بای 🙁من:بای 😊 توران که داشتم میرفتم صدای یکی توجهمو جلب کرد وایسا اون جیکه😃 من:سلام بر جیک خواننده 😅 جیک برگشت و نگام کردم مثل اینکه خوشحال شده بود😊 جیک:سلام بر سان هی دوست خودم😅😃 من:😅😊 جیک:ساعتو نگا کردی😅 من:اره ولی چه کنم😐 باهم داشتیم تا خونه قدم میزدیم دیگه کم کم داشتیم می رسیدیم که جیک ازم یه سوال پرسید😐 جیک:چیزه....سان هی میگم تو دوست پسر داری؟
زیرلبم:چرا امروز این اینجور سوالاتی میشنوم😐 جیک:چیزی گفتی ؟ من:ها...نه .....راستی نه دوست پسر ندارم چرا باید داشته باشم🤷🏻♀️ جیک:چرا نداشته باشی؟ من:آخه کی میاد با یکی مثل من دوست بشه😅 جیک:چرا ....مگه چته....تو دختر خوشگل و مهربون و با ادبی هستی تازشم من ازدخترایی مثل تو خیلی خوشم میاد😄 من:اممممم...ممنونم😅😐 بعد نیم ساعت رسیدیم خداروشکر😶 من:خوب ممنونم که تا خونمون باهام اومدی 😊 جیک:خواهش میکنم تازشم مثل اینکه خونه های مادوتا نزدیک به همه شب بخیر😊 و رفت اوفففففف کم کم داشتم به عقلم شک میکردم😐💔 رفتم و گرفتم خوابیدم😃😴😴😴
دو هفته بعد: من:نامجون بس نیست بخدا داریم میمیریم خودتم داری نفس نفس میزنی😩😵 نامجون:راست میگی بچه ها تمرین بسه 😵 همه:هورااااا😵🥵 قلبم از صبح تیر میکشیدو درد شدیدی داشت مخصوصا سرتمرین 🥺💔 از زبان شوگا: اخیش تمرین تموم شد داشتیم میکردیم اما سر تمرین انگار حال سان هی زیاد خوب نبود😟 سان هی یه گوشه وایساده بود و دستش رو گذاشته بود رو قلبش خیلی ترسیده بودم نکنه ویرایش بشه 😟🥺 داشتم میرفتم سمتش که یهو ازهوش رفت😢منم ازدست گرفتمش زود رفتیم سمت ماشین وبردیمش بیمارستان😟. دکتر معاینه کرد و گفت که چیزی نیست اما اههههه این دیگه چه حسیه داخل این دوهفته نمی تونم اصلا از تو فکر سان هی دربیام😟🥺 جین:هیییی.....شوگا کجایی چند بار صدات کنم ؟ (ذهن جیمین:فکنم شوگا هیونگ عاشق سان هیه....😁 اما چیزه سان هی هم هیونگ رو دوست داره😐🙎🏻♂️)
جیمین: شوگا هیونگ میشه یه لحظه بیای کار مهمی باهات دارم🙂 رفتم پیشش من:بگو کارت چیه؟. جیمین:تو سان هی رو دوست داری😃 من:ها؟....نمی دونم چیه ولی فکنم یه حسایی بهش دارم😅. جیمین:خوب عشقه😃❤️ کوک :پرستار میشه خانم سان هی رو ببینیم. پرستار:بله. من:پس من اول میرم. همه:باشه😐. رفتم داخل سرش رو انداخته بود پایین موهاش جلوی صورتش رو گرفته بودن و داشت گریه میکرد🥺😢
از زبان سان هی: ای خدا چرا همون اول نکشتیم آخه چرا اههههه 😭 تا کی باید اینجوری باشم🥺😭💔 نفهمیدم شوگا کی اومد موهامو برد پشت گوشم و اشکامو پاک کرد. شوگا: من دوست ندارم هیچکسی ناراحت باشه و گریه کنه پس توهم گریه نکن. من:باشه🥺 شوگا:یهو چی شد من:قلبم درد میکرد و یهو بی هوش شدم😐🥺 شوگا:عیب نداره ولی قبلش به من یا بقیه بگو می دونی چقدر نگرانت بودم🥺. من: باشه....مگه عاشقمی اینقدر نگرانم بودی😐 (در مغزم:خاک تو سرت این چی بود گفتی ای گاو حالا دلیل نمیشه تو اونو دوست داری اونم تورو دوست داشته باشه اصلا مخت تعطیله) شوگا اول لبخندی زدی و با همون لبخند فقط نگام کرد آخ که من داشتم میمردم بعد قیافه شوگا عوض شد رفت پشت در ویهو درو باز کرد که جیمین و کوک و جین افتادن تو اتاق 😐😂 جیمین :چیزه ماداشتیم قدم میزدیم 😂 خودشون نمی تونستن خودشون رو کنترل کنن ماهم از خنده اونا خندمون گرفت نامجون: سلام سان هی حالت بهتره. من:سلام...اره بهترم😊
روز بعد: من:شین جهههههههه شین جه:باشه غلط کردم بیا بیا من:دفعه دیگه از این غلطا کنی از پنجره پرتت میکنم پایین 😡🤬 شین جهت: باشهههههه.(داشت میرفت پایین) آی خدا آخه چرا باید برم بیرون وای یادم نمیاد آها یادم اومد😂 قراره با پسرا بریم بیرون 😐 ساعتو نگا کردم خداروشکر یک ساعت وقت داشتم رفتم آماده شم در کمد رو باز کردم یه لباس مشکی خوشگل برداشتم که شین جه از پشت گفت:نه مشکی برندار. من:هیییی.....خاک تو سرت ترسیدم دختر😐 شین جه یه لباس آبی در آورد که به دلم نشست با یه شلوار لی آبی هم خوب شدم اما من که شدم رنگ آسمون 😐 وللش موهامو هم باز گزاشتم کیفمو برداشتم و رفتم 😊 وقتی رسیدم پسرا زودتر رسیده بودن😐 من:سلام. پسرا:سلام😊 من: دیر رسیدم درسته😐 جیمین:نه ما زود اومدیم 😅 نشسته بودیم داشتیم باهم دیگه حرف میزدیم که سرم یهو گیج رفت رفتم دستشویی و یه آبی زدم به صورتم بهتر که شدم اومدم بیرون که به صدایی توجهمو جلب کرد صدای جیمین و شوگا بود منم فضولیم گل کرده بود و رفتم به حرفاشون گوش کردم 😮 جیمین:هیونگ کی می خوای بهش بگی شوگا : بهش میگم جیمین توروخدا ده هیچکس نگی که من سان هی رو دوست دارم وگرنه....جیمین:آخه من تا الان به کی گفتم ..شوگا:خوبه حالا بیا بریم. منم بدو بدو زود رفتم پیش بچه ها که لو نرم. ولی واقعا یعنی شوگا دوسم داره نمی تونم باور کنم😆 تهیونگ: سان هی چیشده رفتی و اومدی خیلی خوشحال ترشدی😅 من:ها... هیچی نشده😅
روز بعد: داشتیم تمرین میکردیم که یهو یه دختر اومد قدش یکم از من بلند تر بود رفت بغل شوگا دلم میخواست کلشو بکنم😠 شوگا هم دستشو گرفت و باهم از اتاق خارج شدن منم از سر کنجکاوی رفتم دنبالشون داخل حیاط کمپانی بودن دختره هنوز تو بغل شوگا بود و بهش گفت که عاشقتم عزیزم 🥺 شوگا هم هیچ واکنشی نشون نداده بود منم وقتی این صحنه رو دیده بودم بغضم گرفت و رفتم داخل که به یکی برخورد کردم جیک بود🥺😐 جیک:سلام سان هی چیشده؟ من: هی...هیچی ولش کن🥺😢 جیک دستمو گرفت گفت تانگی ولت نمی کنم ناسلامتی ما دوستیم منم همچیز رو از همون اول آشناییم با شوگا رو بهش گفتم😢🥺
از زبان شوگا: سرتمرین بودیم که ملیسا یهو وارد شد دستش رو گرفتم و بردمش داخل حیاط کمپانی من:تو اینجا چیکار میکنی بعد برای چی منو بغل میکنی😠 ملیسا:😭😭شوگا به حرفت گوش نکردم اون...اون مرتیکه بازم دورم زد 😭😭 دلم براش سوخت آخه چرا این دختر باید عذاب بکشه بغلم کرد گفت: بهم میگفتی عاشقتم عزیزم😭😭 بهم میگفتی دوسم داره نمیزاره هیچ وقت ناراحت بشم 😭😭💔 همین جوری دلداریش دادم نمی دونم چرا وقتی ملیسا بغلم کرد یکی داشت نگامون میکرد بلاخره بعد از اینکه دلداریش دادم تشکر کرد و رفت منم داشتم میرفتم داخل که جیمین اومد دنبالم گفت:هیونگ کجایی تو و سان هی اصلا نیستین 😒 سان هی پایین دختر مگه کجاست منو جیمین داشتیم دنبالش میگشتیم که دیدم داره لایه پسره حرف میزنی و میخنده دلم می خواست با تبر سرپسره رو بزنم 😑 رفتیم پیششون من: سان هی اینجایی؟دنبالت بودیم ببخشید آقا کی باشند؟😑. سان هی: اره اینجام....این🤭جیک دوست پسرمه اصلا باورم نمی شد دوست پسر داره 🥺 اما خودش گفته بود که ندارم😢 جیمین:باشه ولی دیگه باید بریم 🙂 سان هی:باشه بریم .....خدافظ جیک🤗. رفتیم و به تمرین ادامه دادیم اما هنوزم فکرم درگیر سان هی بود آخ تقصیر خودم بود اگه بهش گفته بودم الان جای جیک من دوست پسرش بودم تمرین تموم شد
داخل حیاط بودیم که رفتم سمت سان هی من: می خوای باهم قدم بزنیم سان هی:باشه🥺. پسرا رفتن اما منو سان هی باهم داشتیم قدم میزدیم من:سان هی سان هی:بله😊. من:میگم هون پسره که گفتی دوست پسرته ...... سان هی:جیک رو میگی ....خب🙂 من:ا...اره جیک میگم تو واقعا جیک رو دوست داری ؟یعنی باهاش خوشحالی😐🥺 سان هی:اممممم.....توچی تو با اون دختره خوشحالی 🥺
از زبان سان هی: شوگا ازم پرسید که با جیک خوشحالم یانه منم با یه سوال دیگه پیچوندمش🤐 شوگا:کدوم دختر منظورت ملیساست😕 من: پس اسمش ملیساست😑 شوگا:نگا کن سان هی اون دوست دختر من نیست اون دوستمه و مثل خواهر منه بعدشم یه مرداشغال چند بار ناراحتش کرده بار آخرین بارهم بهش گفتم که این مرده درست بشو نیست اونم گوش نکرد😒 من:اخییی گناه داره دختره بیچاره (ذهن من:دیدی خودتو انداختی تو چاه خواستی بجنگی حالا بجنگ 😑) من:امممممم.....شوگا من باید برم به یکی یه زنگی بزنم زود میام. شوگا:باشه🙂 رفتم یکم اونور تر و به جیک زنگ زدم من:الو جیک. جیک:الو سان هی چیزی شده؟ من:جیک اشتباه کردیم بین اون دختره و شوگا هیچی نبود😐💔. جیک: لطفاً درست این موضوع رو توضیح بده😑 منم همه چیزرو توضیح دادم جیک:اوووو.....خوب خداروشکر تموم شد من برم تو هم برو به عشقت اعتراف کن🤭😉 من:اممممم.....باشه😄
این پارت هم تمام شد دوستون دارم🥺❤️❤️ لطفاً نظر بدین❤️❤️
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالیییی بود🤩🤩🤩🤩❤❤
بعدی رو نمیذاری ؟😭😭
چرا نوشتم تستچی منتشر نمی کنه😐
😭😭😭😭
عالی بود
ای کاش منم یه دوست مثل جیک داشتم😂 چرا انقد دیر میذاری؟؟؟
تستچی دیر منتشر میکنه و الان درشرایت خوبی نیستم😭😭
بچه ها ببخشید فکر کردم دختر آخه اول نوشتم شین هه بعد گوشیم تغییر داد منم ولش کردم 😐به بزرگی خودتون ببخشید داخل پارت بعدی درستش میکنم😁😁😁
پارک شین هه دختره😑
عالی بووووووووود 💜💜💜💜💜💜💜💜
عالی بود❤️
بعدی رو زود بذار
توروخدا زود بذار. 🥺
ایول
هر پارت عالی بود آفرین حرفی ندارم بی صبرانه منتظر پارت بعدی هستم
💙💙💙💙💙💙🤍🤍🤍🤍🤍🤍