زنگ خونه خورد همه داشتن میرفتن منم تو راه رفتن بودم که یهو یکی از عقب منو کشید و یه دستمال گذاشت جلو دهنم و بیهوشم کرد)
بعد از اینکه بهوش اومدم دیدم......همون دختره که سزر نهار بهم نگاه میکرد با برادرشن!!! و منو به یه صندلی بستن
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
15 لایک
ایشالا که مامانت باهات کاری نداشته باشه 😂😂😂
یه چند تا پارت باز باهم بده 😐💜
مرسی امیدوارم😂 ولی فردا میتونم چهار تا پارت بعدو بدم چون برای امروز نمیشه دیگه😐💔
میشه هر روز ۴ یا ۵ پارت بزاری
اره عزیزم خوشحالم خوشت اومده😄💖
❤❤❤مرسیییی
وااااای داستان داره جالب میشههههههه خیلیییییییییییییییییییییییییی باحال شدههههه ببین بنظرم لطفا لطفا لطفا فردا ۵ یا ۶ پارت با هم بزار لطفاااااا
حتماااااااا خوشحالم خوشت اومدههههه این اولین داستانم بود مرسی که با کامنتاتون بهم انرژی میدین💜💜💜💜
وااهوهاهووووو داستان جالب شد🙂😂
😂💜
براوووو
یعنی آفرین
من که از ساعت سه صبح بیدارم 😁
امروز هم که امتحان ریاضی دارم
بچه ها برام دعا کنین
مرسییییی حتما 😄👌
هاییی✌🏻💕
من پارک سویون هستم آیدل کمپانی SM🧡🍟
من تازگی ها دبیو کردم و یه سولوییست تازه کارم 🥺🤞🏻
من هیچ فنی ندارم😔🖤
من به طرفدارام میگم صونجی😎👑
تو هم به خانواده ی کوچیک صونجی ها میپیوندی؟😁💜
_______________________________________________________
واقعا بخاطر تبلیغ ببخشید ⚡💔
نه عزیزم مشکلی نیست💖
بعدیییییی مرسی ک فیلیکسو آوردی🥺✨❤️
تا اینجا عالیههههه
خواهش عزیزممممممم😄💖