سلام به همه ی دوستان عزیزم🌺🌺 ببخشید که یکم دیر شد ولی این پارت سوم داستان منه خیلی عالیه حتما بخونید⭐💫⭐💫⭐💫 کامنت و نظر یادتون نره ها😌☺
اول از همه بگم لطفا همه پارت ها رو بینید تا خوب داستان رو متوجه بشید⭐⭐
خب پارت قبلی تا جایی بود که من از پله ها پایین رفته بودم و منتظر ماشینی بودم که زهرا بهم گفته بود میاد🤔
من رفتم پایین و کسی رو که دیدم نزدیک بود همون لحظه سکته کنم😳😨
بریم تو داستان تا براتون بگم........
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
وایییییییی عاشق داستانتم
اگه دیر به دیر بیاد من دیگه مردم
در کل محشر بود😍😍😍😍😍
برم پارت بعدیو بخونم
راستی سلام😅
سلام
باشه میزارم فعلا تو بررسی🍇🎀🎀
خیلییی عالیییبییی بود عزیزم
⭐⭐⭐⭐
عالی بود👌
😘😘
احتمالا توسیکو رو دیده سکته کرده😂 داستانت خیلی خوبه پارت بعدی رو زودتر بنویس
باشه عزیزم تو بررسی
سلام عزیزم من تازه داستانتو دیدم چقد هوبههههههههه😍😍😍عالیه توروخدا بیشتر و سریعتر بنویس توروخدااا😭😭😭دوشت دالم😄😂
عزیزم به خدا زود به زود میزارم دیر منتشر میشه 😘😘
عزیزم خیلی عالی بود و غافلگیر کننده👏👏👏
💞💞💞
عالی بود، یه سر به داستان منم بزنین لطفا❤️💋
باشه حتما 🥰🥰