سلام سلاااااممم من اومدم با پارت ۴م از رمان توی این قسمت معلوم میشه که کی کی رو دوست داره یعنی توی این قسمت همه به عشقشون اعطراف میکنن اماهمرو قول نمیدم
تیکی: ای وااایییی 😅 یه خورده با تیکی حرف زدم اخرشم به این نتیجه رسیدیم که تعقیر شکل بدم و بریم باهم پاریسو بگردیم رفتم روی پشت بوم اتاقم و گفتم🐞تیکی خال ها روشن🐞 رفتم کل پاریسو گشتم بعد رفتم روی برج ایفل و همون جا نشستم و یه کم با خودم حرف زدم با خودم گفتم اگه گربه اینجا بود نمیزاشت هیچ جوره حوصلم سربره پووووفففففف.
یه هو یه صدایی از پشت سرم گفت:بدون من پاریسو گشتی کفشدوزک خانم؟😆 برگشتم دیدم گربه ست گفتم: اممم خوب حوصلم سر رفت جنابالی هم مشغول بازی با گوله کانوات بودی به نظرت چیکار میکردم؟_اممممم خوب حق با توعه😆😆 (از زبان راوی _مثلا اگه از زبون من میبود چی میشد؟ _اممم خوب هیچی ولی قراره کسی بیاد وسط که تو حتی از هزورش با خبر نیستی_امم باشه) از زبان راوی::: کفش دوزک و گربه شروع به حرف زدن کردن گربه به کفش دوزک گفت:امم حالا کی میخوای بگی پشت اون نقاب کیه ها؟ اونم در جواب گفت : عه خوب هر وقت که لازم باشه درزم منو میگی یا کس دیگه؟ اونم در جواب گفت:خوب معلومه تورو میگم ولی..... کفش دوزک حرف گربه رو قطع کرد و گفت :گربه ولی نیار نمیتونم خودت میدونی بزرگ ترین راز یه ابر قهرمان هویتشه که نباید فاش بشه ممکنه این طوری جون هزاران نفر به خطر بیوفته و ممکنه اربابا شرارت از احساسات منفی بیشتری استفاده کنه. کم کم صحبت گربه و کفش دوزک به بحث تبدیل شد همون موقع هدودا یه کم قبل بحث کردن گربه و کفش دوزک پیکسی از طرف مخالف میره بالای برج ایفل و وقتی که میخواد یه هو بپره وسط و گربه و کفش دوزک رو سوپرایز کنه گربه میگه:لابد بخواطر همون پسریه کله ابیه که عاشقشی و عین عاشقا نگاش میکنی نه؟ کفش دوزک گفت: منظورت چیه چی داری میگی کله ابی به کی میگی؟_منظورم همون وایپریونه که عین عاشقا نگاش میکنی اون موقع هنوز پیکسی بینمون نبود!_پس من چی بگم تا قبل از اینکه واتر گرل و پیکسی یا بهتر بگم پیکسی بیاد بینمون تو به من فقط میگفتی بانوی من ولی حالا چی انگاری یکی دیگه رو پیدا کردی نه!؟😠_اها یعنی چون من یه بار به پیکسی گفتم کویین پیکسی (کویین یعنی ملکه مثل کویین بی که بی به معنای زنبوره) الان اینطوری داری داد و بیداد میکنی!؟(بچه یا یاد اوری کنم الان یک هفته از ورود پیکسی و واتر گرل به جمع ابر قهرمانا میگزره و تا به امروز باهم ملاقات هایی داشتن و هم رو شناختن)_نه کی گفته منم منظورم اینه که من مثل عاشقا به وایپریون نگاه نمیکنم اون فقط و فقط یه دوستهههه_جدا اگه عاشقش نیستی چطوریه وقتی دربارش حرف میزنیم لپات قرمز میشهه!؟ و تمام این مدت پیکسی تمام حرفاشونو شنیده اشک کمکم از چشمای سبز و درخشانش میچکید روی برج و اونجا گل های اشک رشد میکرد وقتی گربه گفت :چون تو عین عاشقا نگاش میکنی اونم پرو میشه و سعی میکنه که خودشو کنارت جا کنه. اشک های پیکسی بیشتر شد چشماش کم کم قرمز داشت میشد که با خودش گفت: نمیزارم به این اسونی اونو از من بگیره این کفشدوزک فکر کرده کیه ! با چشمای گریون و قرمز که اشک رو به زور تو خودش نگه میداشت پرید پایین و گفت:بسه دیگه تمومش کنین هرچی گفتید کاری نکردم ولی دیگه بسه
11 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
8 لایک
سلام
عااااااااااااااااااااااااااااالی
به تستای منم سر بزنید و کامنت بذارید پشیمون نمیشید خیلی باحاله.
بازم ممنون
ممممنونم اسم تستت رو بگو حاما سر میزنم