10 اسلاید چند گزینه ای توسط: من نقولدم انتشار: 4 سال پیش 43 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام سلام خب بریم ادامه بدیم دوستان 😘😘😘
میرا : رفتیم کانادا حرف شوفنگ عصبانیم کرده بود پیش خدمت هواپیما 🙁🤬🤬پدر....... اوففف وقتی رفتیم خونه همه دهنشون تا نوک سر پاشون باز شده بود 🤤🤤 راستش یه خونه معمولی بود 😌حتی به گرد پای خونه ما نمیرسه 😏😏😏شوفنگ : خب خوش اومدید لطفا اتاق هاتون رو انتخاب کنید و برید بخوابید ساینا :(هم دانشگاهی میرا که عاشق شوفنگ و میرا هست) وای بیایین بریم بیرون بازی کنیم 😃😃😃من همیشه میخواستم دور از چشم مامان بابام برف بازی کنم 😝😝👏🏻👏🏻شوفنگ :ساینا ما تازه رسیدیم بعدا میریم باشه میرا :هیچ جای خونه شوفنگ قشنگ نبود به جز..... آشپزخونه 😆😆😆با عجله یه اتاق انتخاب کردم لباسام رو گذاشتم توش و رفتم آشپز خونه همه چی بود با عجله یه عالمه غذای خوشمزه پختم استیک پاستا و........ نمیدونم با این همه غذا چیکار کنم گذاشتم رو میز و رفتم اتاقم دوتا دختر تو اتاقم بودن گفتم اینجا اتاق منه سادین :(یه دختر بی ادب که تا آخر فیلم مارو اعصاب منه 😒😒😒) وای یه گدایی مثل تو چطور میتونه تو این اتاق مجلل باشه 😂😂😏😏(🤮🤮🤮🤮🤮🤮تو دهنش)
میرا : کی گفته من گدام 🤬 🤬 سادین :میرا بهتره تا ابروت نرفته گمشی 😌 میرا :بهت نشون میدم باشه سادین دستش رو بلد کرد که منو بزنه دستش رو گرفتم پی چوندم کوبوندمش زمین و این است قدرت تکواندو 🏋️♀️ 🏋️♀️ 🤸♀️ 🤸♀️ 😏 😏 مالینا :(اون یکی دختری که اعصاب نمیذاره واسه آدم 😠😠😠😠) میرا چه غلطی میکنی سادین بلند شو حالت خوبه سادین :خوبم بهش نشون میدم میرا :چمدونم رو برداشتم رفتم اتاق پیدا کنم اتاقی نبود مجبور شدم تو یه اتاق کهنه بمونم خیلی کثیف بود درست شبیه خونه سیندرلا بود 😭😭😭 و من سیندرلا رفتم بیرون سادین و مالینا نشستن رو میز و داشتن غذای منو میخوردن رفتم از پشت به صندلشون زدم سادین خفه شد منم غذا هارو برداشتم سادین گفت غذا هارو بزار زمین 😠گفتم :خودم پختم و نمیخوام به شما بدم 😏لی : کانگ میرا کانگ میرا دختر عزیزمن وایییی غذا پختی بزار یه امتحانی بکنم میرا :لی اومدی دلم برات تنگ شده بود کاش باز تحقیق داشتیم پیش هم میموندیم لی :میرا از این به بعد دختر منه کسی حق نداره اذیتش کنه فهمیدید حالا از اون غذا بده به من دلم رفت میرا :اگه من دخترتم تو هم بابامی بابایی بیا غذا هارو همش رو بخور شوفنگ :وای چقدر من حسود شدم دخترم بابایی 😠
لی : بعد خوردن غذای میرا دلم آب شد و یاد جینگ افتادم ولم براش تنگ شد و گریه کردم میرا :لی چی شده حالت خوبه غذا خوب نشده 🙁بزار دوباره بپزم هان لی : نه خوبه عالیه ساینا : لی بزار من بخورم ببینم چطوره که لی گریه کرد عه این خیلی شبیه غذای جینگه میرا : جینگ جینگ کیه 🤔🤔شوفنگ :ساینا برگرد تو اتاقت زود و گرنه به مامان میگم فوضولی کردی ساینا: اشکال نداره بگو 😠😠😠سادین : صبرکنین شوفنگ ساینا خواهرته 😐😐شوفنگ :درسته ما این همه سال از شما مخفی کردیم لطفا مارو ببخشید 😔 سادین : نه اشکالی نداره خیلی هم عالی بالاخره باید میفهمیدم آخه من زن داداش آیندشم 😊😊😊ساینا : زن داداش کور خوندی من فقط میخوام میرا زن داداشم باشه نه تو میرا : یکی به منم یه چیزی بگه تو رو خدا ساینا : با اشاره گفتم بیا اتاقم میرا : رفتیم اتاق ساینا و ساینا گفت : یه روز که برادرم شوفنگ تنها نشسته بوده یه دختر میاد و بهش میگه بیا بازی کنیم شوفنگ هم که تا حالا دوستی نداشته باهاش بازی میکنه و بعد یه روز که داشتن بازی میکردن یه پسر دیدن و باهاش دوست شدن درسته اون لی بود هازو لی اونا تا دو سال قبل هیچ وقت از هم جدا نشدن تا اینکه یه روز شوفنگ و لی عاشق جینگ شدن دوتاشونم بهش ابراز علاقه کردن و اون با دوتاشون دوست شد شبا با لی بود و روز با شوفنگ آخرش شوفنگ میفهمه و با لی دعواش میشه اونا چند وقت باهم حرف نزدن تا اینکه یه روز وقتی لی بیرون بود جینگ رو با یه پسر دیگه میبینه و عکسش رو به شوفنگ میفرسته اون دوتا باهم به طرف جینگ میرن و جینگ میگه شما دوتا هم اینجاین بزارید معرفی کنم شوهر آیندم لی و شوفنگ ناراحت میشن و ارتباطشون رو با جینگ قطع میکنن که یه روز میگن جینگ با شوهرش رفته مسافرت و تو راه تصادف کردن و مردن شوفنگ ولی افسرده میشن و دیگه هیچ وقت نمیخندن و یه آدم شر میشن که همه رو میزدن ولی از وقتی که میرا اومده اونا مثل قبل شدن
میرا : من! من باعثش شدم 😳 😳 امکان نداره 😌 ساینا :امکان داره تو باعثشون شدی 🙂 میرا :با فکر از اتاق ساینا بیرون رفتم و به اتاقم رسیدم شب ساعت 12 بود که دیدم از بیرون شوفنگ داره تو خونه میچرخه برگشتم و....یه سوسککککککککککککککک شوفنگ :داشتم تو خونه میگشتم که میرا با تمام توان داد زد سوسک رفتم تو اتاقش افتاده بود رو زمین رفتم بلندش کنم که پاهاش سست شده بود گرفتم بغلم و رفتم بیرون میرا : چیکار میکنی منو بزار زمین ولم کن الان ممکنه یکی مارو ببینه سوتفاهم میشه براش بزار منو زمیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییین 😩😩😩شوفنگ منو برد اتاق خودش و گذاشت رو تختش و گفت اینهمه داد نزن شوفنگ : میرا گفت من میرم اتاق خودم و من.... میرا : شوفنگ صورتش رو آورد جلو که منو (منحرفا منم منحرف هستم 😆😆) زود دستمو گذاشتم رو صورتم شوفنگ : چیه نمیزاری بوست کنم میرا : نه!نه!شوفنگ : باشه چه بهتر میرا رو بغل کردم و خوابیدم میرا : شوفنگ بزار برم شوفنگ گفت نه گفتم من تشنمه نامرد آب داشت داد بخورم و دوباره بغلم کرد گفتم من میخوام چراغ هارو خاموش کنم یه دکمه کنارش بود زد و چراغ هارو خاموش کرد خواستم بگم بزار برم قبلش گفت یه کلمه دیگه بگی بوست میکنم منم مجبور شدم حرف نزنم شوفنگ : میرا خیلی بی قراری میکرد منم یهو دستگاه کهکشان رو یادم افتاد (یه دستگاهی هست که آدم میتونه سیاره هارو ببینه در واقع الکیه فقط خیلی زیبا هست 🙂) میرا :چشمام رو بسته بودم که یهو شوفنگ گفت میرا چشمات رو باز کن 🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩یه عالمه کهکشان و ستاره بلند شدم و محکم گفتم وای چه قشنگه شوفنگ : دوسش داری میرا :اوهوم خیلی قشنگه من تا حالا به فکرم نرسیده بود اتاقم رو اینجوری کنم 😃😃😃 شوفنگ : این رو پدربزرگم برام درس کرده میرا : حتما خیلی دوستت داره شوفنگ :اوهوم خیلی میرا : توهم دوسش داری شوفنگ : نه! چون من فقط تو رو دوس دارم میرا : منو! شوفنگ منو دوس نداشته باش من یه دوروغ بزرگ گفتم بهت شوفنگ : اشکالی نداره 🙂بزرگترین دوروغ اینه که بهم بگی فقیری در حالی که تو پول غلت میزنی اگه اون باشه هم میبخشمت اشکالی نداره 🙂میرا :هان! بگم فقیرم وقتی که تو پول غلت میزنم 🤪🤪🤪نه امکان نداره 🙂شوفنگ :بهتره اون دوروغ رو زودتر بگی باشه دختر خوب بعد حرفام میرا رو بغل کردم و دراز کشیدم
صبح) میرا :اخییییش چه خوب خوابیدم برگشتم دیدم تو بغل شوفنگم 🙊واو شوفنگ وقتی میخوابه خیلی خوشتیپ میشه 🤩🤩🤩دستم رو به موهاش زدم و نازش کردم یهو شوفنگ بیدار شد شوفنگ :بیداری داشتی چیکار میکردی 🤔🤔میرا : هیچی یکم نخ تو موهات بود برداشتم من دیگه میرم بیرون خداحافظ بدو رفتم بیرون در رو باز کردم و اومدم بیرون....... که همه بیرون بودن لی : میرا صبح بخیر خوب خوابید..... تو اتاق شوفنگ بودی هیییییییی😲😲😲😲😲تو و شوفنگ 🙊سادین : تو! تو اتاق شوفنگ بودی میرا : درسته چیه مگه حسودی کردی 😏😏آره شوفنگ منو دوس داره شب هم تو اتاق اون بودم مشکلی هست سادین : دختره بیشعور حسابت رو میرسم میرا :نه بابا لی : میرا تو و شوفنگ همو دوس دارین میرا واقعا شما با همید میرا : نکنه لی منو دوس داشته و ناراحت شده 😲لی : آخ جون قراره عمو بشم 😃😃😄😄وایییی خدایا از این فرخنده تر چی هست دیگه میرا : خاک تو سرت کنم 🤦♀️
میرا : با عجله به اتاقم برگشتم عمو 🙁🙁😄😄😃عمو خخخخخخخ😂😂😂😂 لباس هامو پوشیدم و به آشپز خانه رفتم که شوفنگ اومد شوفنگ : میرا داری با عشق برام غذا میپزی میرا :😲میشه یکم مواظب حرف زدنت باشی لطفا 🙏🏻🙏🏻🙏🏻نشین اونجا برو بقیه رو خبر کن شوفنگ : چشم خانمم میرا:چی! 😲شوفنگ : همگی بیایین پایین صبحانه حاضره 😃😃
سادین : دوست عزیزم امروز میدونی چیه اتفاقی میوفته مالینا :نه سادین:من یه نقشه کشیدم که میرا واسه همیشه بمیره مالینا : بمیره ولی... سادین : ولی نداره شوفنگ مال منه امکان نداره کم بیارم 😈مالینا : سادین میخوای چیکار کنی؟؟ سادین: شنیدم شوفنگ امروز یه دیدن مادر بزرگ و پدر بزرگش میره لی هم تو زحمتش رو میکشی و سرش رو گرم میکنی و بعد به میرا بگیم لی گم شده و امکان داره بمیره اونوقت میرا میره اونو نجات بده ولی چون نتونست لی رو جایی پیدا کنه میخواد بر گرده و چون برف میاد اگه برف قطع نشه که قبلا چک کردم هم چنان میباره و کلی برف خواهد بود و اونم تو برف گیر میکنه و میمیره و ما میگیم رفته بود بیرون پیاده روی نقشه ی کاملی هست مگه نه 😈مالینا : سادین تو یه نابغه هستی 👏🏻👏🏻👏🏻😈😈😈
شوفنگ : من میرم خونه مادربزرگم و پدربزرگم تا بهشون سلام کنم و تقریبا شب میام شما شامتون رو بخورید میرا : باشه شوفنگ: میرا بیا اینجا میرا : رفتم جلو شوفنگ گفت که برم بیرون پیاده روی منم گفتم به سرما حساسیت دارم شوفنگ : به سرما حساسیت داری 😲پس چرا اومدی میرا : چون شما هم میومدین منم اومدم 🙂یهو شوفنگ دستش رو گذاشت رو سرم و منو نوازش کرد منم خجالت کشیدم و فرار کردم سادین : بعد رفتن شوفنگ لی رو مست کن و میرا رو بنداز بیرون مالینا کثافت :باشه لی لی کجایی لی: هان چیه چیزی میخوای مالینا منو دعوت کرد شراب بنوشیم منم قبول کردم سادین : میرا میرا 😱😱میرا : چیه میخوای دوباره اومدی اذیتم کنی 😡سادین : نه نه لی گم شده 😱😭😭😭😭میرا : چی الان که اینجا بود سادین برو دنبالش من نمیتونم برم بیرون سادین:من میخواستم برم ولی وقتی میومدم پام پیچ خورد و نمیتونم راه برم 😔😔😔 میرا :چاره ای ندارم خودم باید برم سریع لباس هامو پوشیدم و به بیرون رفتم سادین :خوش رفتی میرا 😈😈😈
میرا : از ساعت 1 بعد ظهر رفته بودم لی رو پیدا کنم ولی گم شدم خودمم مریض شده بود ساعت رو نگاه کردم 7 شده بود داشتم تو تب میسوختم شوفنگ : نصف شب بود که برگشتم کسی خونه نیست کانگ میرا ساینا لی هیچ کس سادین : شوفنگ برگشتی خوش اومدی شوفنگ : میرا کجاست سادین:عههههه رفته قدم بزنه شوفنگ : میرا رفته قدم بزنه باشه رفتم اتاقم خیلی دیر بود منم گفتم حتما داره میاد و خاطره هامون رو تو ذهنم مجسم کردم 😌😌وایی چه خاطره های خوبی داریم که یهو ظهر یادم افتاد که میرا به سرما حساسیت داره 😡این سادین دوروغ گو رفتم بیرون سادین : شوفنگ امکان نداره بفهمه ما میرا رو به بهونه لی انداختیم بیرون بمیره 😏 😏 😏 😏 شوفنگ : تو چه غلطی کردی سادین : شوفنگ اینجایی همه حرفام رو شنیدی 😲شوفنگ :مال تو میمونه به بعد از برگشتم 😡😠 میرا : هوا خیلی سرد بود احساس، میکردم یکی داره صدام میکنه آروم چشمام رو بستم و افتادم زمین شوفنگ : داشتم دوساعت دنبال میرا میگشتم بالاخره پیداش کردم اون دیگه داشت میوفتاد به زور گرفتمش میرا میرا کانگ میرا چشمات رو نبند باشه باهم میریم خونه باشه میرا : شوفنگ راستش من کانگ میرا فرزند شوفنگ : میرا همین رو گفت و بی هوش شد میرا میرا با عجله رفتم خونه گذاشتم رو تختش به ساینا گفتم لباساش رو عوض کنه میرا داشت تو تخت زمزمه میکرد ساینا بعد بیرون اومدنش گرفته بود نمیدونم میرا چی گفته بود
شوفنگ : رفتم تو میرا بیدار شده بود رفتم نشستم پیشش میرا دستم رو گرفت و گفت میرا : حالم خیلی بد بود شوفنگ اومد پیشم دستش رو گرفتم و گفتم شوفنگ من باید یه چیزی بهت بگم من خیلی تو رو دوست دارم خیلی خیلی زیاد ولی من یه راز بزرگ دارم میشه منو ببخشی و دوسم داشته باشی هان شوفنگ : کل بدنم لمس شده بود اصلا نمیتونستم تکون بخورم و به زور گفتم من خیلی بیشتر از تو تو رو دوست دارم که حاضرم برات جونم رو هم بدم میرا یه لبخند زد و خوابید ( خب بچه ها تموم شد منتظر قسمت بعد باشید چون مامان شوفنگ میخواد شوفنگ رو دعوت کنه خونش و بهش بگه از شوفنگ دست بکش بای بای 👋🏻 👋🏻)
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
سلام نازنین پنجش پخش شد خواستی بخون
خیلی خیلی خیلی خیلی خوب بود😍اصلا قابل توصیف نیست😍😍😍😍😍😍😍😍
بعدی بودو
ممنون که نظر دادید داستان بعدی رو فرستادم درحال برسی هست لطفا صبر کنید با تشکر 😘😘😘
عالیییییییی
کارت حرف نداره👏👏👏👏👏👏👏👏
عالیییییییی
عالییییییییی
عالیییییی بود هرچی بگم بازم کمه
عالییییییی