4 اسلاید صحیح/غلط توسط: TARA¯(°_o انتشار: 3 سال پیش 61 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
I can feel love p10
اسلاید بعد 👈🌱
.میا : چقد خوب خب.... میتونی بیای تو شرکت مد من کار کنی چون من به یه عکاس خوب نیاز دارم بعضی از عکاسا واقعا بد عکس میگیرن خب نظرت چیه ؟؟؟؟
گلن : عالیه خب شرکتت کجاست و کی شروع به کار کنم ؟
میا : اسم شرکتم اینه .... ( نمیدونستم چی انتخاب کنم خودتون یچی بگید 😅😅) فردا بیا و از پس فردا شروع به کار کن
گلن : اوکیی
با گلن حدود نیم ساعت تو کافه نشستیم و کلی حرف زدیم بعدش از کافه اومدیم بیرون و رفتیم بیرون رو گشتیم دیگه باید میرفتم خونه ساعت ۱۰:۴۵ بود و واقعا دیر شده بود
میا : خب دیگه من باید برم بازم میبینمت بای بای
گلن : بای بای
و بعد محکم گلنو بغل کردم واقعا دلم براش تنگ شده بود اونم منو محکم بغل کرد و بعد باهاش خداحافظی کردم و رفتم خونه ساعت ۱۱:۳۰ بود که رسیدم واقعا خسته بودم یکم رفتم تو گوشیم گشتم و متوجه شدم فردا پسرا ساعت ۴ کنسرت دارن لعنتی نمیتونم برم ولی اگه خوش شانس باشم و زود کارامو انجام بدم میتونم به کنسرتشون برسم از اونجایی که یادم بود گلن گفته بودش که اونم مثل من ارمیه پس شاید فردا بتونیم باهم بریم کنسرت بهش پیام دادم که اگه که میتونه فردا باهم بریم کنسرت منتظر جوابش نموندم و خوابیدم
صبح 🌌
بلند شدم به ساعتم نگاه کردم ساعت ۶:۰۰ بود بلند شدم و گوشیمو برداشتم که دیدم گلن ساعت ۳ صبح جواب پیاممو دادم وای خدا اخه این دیگه چه ادمیه که تا ساعت ۳ صبح بیدار میمونه بلند شدم رفتم تو اشپزخونه یه چیزی خوردمو رفتم لباسامو پوشیدم ( لباس میا 👆) و از خونه اومدم بیرون تقریبا بعد نیم ساعت رسیدم سریع رفتم تو اتاقم و شروع کردم به انجام دادن کارام که یه وقت کارام نمونه بتونم برم کنسرت بعد نیم ساعت یکی در اتاقو زد
اسلاید بعد 👈🌱
میا : بفرمایید
لونا : میا یکی اومده درخواست عکاس شدن رو داده
میا : اها باشه اومدم
و بعد با لونا رفتیم خب همونطور که حدس میزدم گلن بود
میا : اوو سلام گلن خب بیا بریم تو این اتاقه و تست بده
گلن : باشه و بعد منو گلن رفتیم تو و گلن عکاسی میکرد میدونستم که نیازی به این کار نیستو اون عالی عکاسی میکنه ولی خب جزو قوانین شرکته و همه باید رعایت کنن ، گلن تست رو قبول شدو رفت قرار شد که ادرس خونمو بهش بدمو اون ساعت سه بیاد دنبالم ساعت ۸:۰۰ بود سریع رفتم سروقت کارام و انجامشون دادم امروز یه جلسه هم داشتم با تارا ساعت ۱۰:۰۰ بود . ( پرش زمانی حوصله ندارم که کارای میا رو بنویسم😐) کارام تموم شده بودو ساعت ۱:۴۵ بود سریع وسایلمو جمع کردمو رفتم سوار ماشینم شدمو رفتم خونه اول از همه یه دوش گرفتمو سریع برگشتم و موهامو خوشک کردمو لباسمو پوشیدم ( لباس میا 👆) یه ارایش کم کردم ، به ساعت نگاه کردم ساعت ۲:۵۱ بود هنوز وقت داشتم کیفمو برداشتمو وسیله هامو گذاشتم توش که دیدم یکی در خونه رو زد سریع رفتم درو باز کردم .
میا : سلامممم خوب بریم ؟
گلن : سلام اره اره اماده ام همچی رو برداشتی دیگه گوشی ارمی بمب
میا : اره اره همچی اوکیه تو چی
گلن : اره اره منم همچی اوکیه خب بریم
میا : بریم بریم
ادامه تو نتیجه
4 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
آقا بذار پارتو دیگه
من الان روی صحبتم با گلن این میا خوش شانس رو رد کرده اخرای مرحله خر شانس بی شعور همسایه که هست کنسرت و فن ساین هم که میره مهم تر از همه جیهوپ براش کادو میاره دیگه چی میخواددددد
اوه اوه 😂😂😂😂😂😂😂 نگران نباش در پارت های خیلی دور همه چی درست میشه 😂😂😂 فقط باید بگم که من هنوز یه خطم از پارت یازده داستانم ننوشتم هنوز هیچ ایده ای ندارمم 😂😂😑😐😐😑 یکم منتظر بمونید تا من داستانو بنویسم اگه خدا بخواد گلنم به یکی میرسونم 😐😐😐😐
خدارا شکر باشه منتظرم ولی یه جوری میگی به یکی میرسونم ذهنم میره رو اعضا میگم میخواد به اعضا برسونید 😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
بله این گلن وسط چیکارست نمیدونم 😶
میشه بگی؟؟؟😶
کسی که باعث میشه موقع خوندن داستان دلت بخواد گوشی رو پرت کنی تو دیوار 😂😂( اتفاقات جالبی در راهه😆😆)
امیدوارم چیزی نداشته باشه وگرنه بدبختم چون داستانارو بدون خوندن تایید میکنم😂الاهی آمین🤲
نه بابا چیزی نداره 😂😂👍👍
من منتشرش کردم
میسی کیوتی 💜💜
سلام