یه داستان عجیب همه چی داره طنز وحشت معما راستش شاید اسمشو عوض کنم فعلا این تنها ایده ای که برای اسمش دارم
در بیشتر داستان های ترسناک موضوع از جایی شردع میشود که شخصیت اصلی وارد خانه روح زده میشود ولی در این داستان این موضوع متفاوت است ، چمدان هایش را بست بر خلاف میل باتنش مجبور بود وارد دانشگاه شبانه روزی و البته بد سابقه ، ادرسون شود ، دختر موهای دورنگ زرد و سفید خودرا کنار زد و چمدان را گرفت ، آرام آرام از راه پله پایین امد و به طرف در رفت دست گیره در را چرخواند و قبل از خارج شدن از خانه رویش را برگردانند ، نگاهی به خانه کرد و گفت:( دلم تنگ میشه برای.... ) حرفش را ادامه نداد و لبخند زد و شانه هایش را بالا انداخت و گفت:( این حرفا به من نمیاد ! ) بعد از خانه خارج شد
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
اسم کتاب؟
بعدا میفهمید
جولیا هیکینز و آنابل هیگینز
اره ، فامیلی جولیارو از آنابل گرفتم به معنی اسمش میخورد
عالی و متعالی