
ببخشید دیر شد چون امتحان داشتم شرمنده
وقتی یه نفر هام داد خیلی ترسیده بودم و دستامو گرفت و ذهنم رو با دستش گرفت و گفت : هیس بهتره صدات در نیاد وگرنه بد می بینی اوکی خانم کوچولو من سرم رو تکون دادم به معنای باشه بعد اون مرده گفت : ببین من اگه تورو یه بار دیگه طرف خانواده اگرست ببینم برات بد میشه و مرده رفت و من انقدر توی شک بودم که متوجه نشدم کی رفت خیلی ترسیده بودم وحشتناک هات
ادرین خب خیلی خوب شد فعلا شر مارینتا رو کم کردم می ترسم اون هم مثل همه ی طراح های لباسم بهم آویزون بشه بخاطر همین باید گربه رو دم هجره کشت مارینتا وای خیلی ترسیدم خیلی یعنی کی می تونه باشه که می که دوز بر ادرین یا خانواده اگرست نرم هان واقعا واد فاز الان یعنی اگه آقای اگرست زنگ بزنه من باید چیکار کنم هان ول کن قبول می کنم و دیگه نمی ترسم مهم نی چه بلایی سرم بیاد
تو خونه روی مبل دراز کشیده بودم که صدای تلفن اومد رفتم ببینم کیه من : بله بفرمائید آقا: سلام مارینتا من آقای اگرست هستم من : سلام آقای اگرست خوب هستید آقای اگرست: مرسی مارینتا بهت زنگ زنم که بگم تو استخدام شدی و از فردا بیا اینجا و به مدت دوروز اینجا بمون اوکی مشکلی نداره راستی اومدی اینجا بهت میگم چه مدل طرحی باید بزنی من: اوکی و مشکلی ندارم مرسی که گفتید خدانگهدار آقای اگرست: باشه خداحافظ
خب الان شبه و من فردا باید برم پس بدم ساک کوچیکمو جمع کنم رفتم سمت ساکم یه دست لباس خونگی که طرح خرگوش داشت داشت ورداشتم و دمپایی روفرشی خرگوشیمو ورداشتم و دو تا شلوار جین و کلاه و دیگه یه دوتا بافت و یه لباس های گرم و خوشگل و ساکمو بستم و رفتم سمت دستشویی و روایت شبم رو انجام دادم و مسواک زدم و رفتم ساعت خوشگل کوچیکم رو کوک کردم و بالاخره خوابیدم
خب صبح خدا رو شکر زود بیدار شدم و رفتم ارایش کنم یه کمی ارایش کردم چون با یه کمی ارایش من بیایم عوض میشه و رفتم لباس بپوشم یه هودی و جاگر همراه پافر پوشیدم و کتونی های ادیداسم رو هم پاشدم و ساکمو برداشتم و حرکت کردم به سمت خونه ی آقای اگرست
خب بچه ها اینم از پارت سوم ببخشید دیر شد معذرت میخوام 💙💜
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود
وای مرسی
عالی بود
مرسی خوشگلم
عالی بود
ممنونم ۳