اپیزود 4 وارد میشود :)))
"آره این رنگ بهتره. هوی مراقب باش! اون تخته پر ترکه الان میشکنه" صدای مامان که داشت سر کارگر های بخت برگشته فریاد میزد به گوشم رسید. "تو به این میگی گچ کاری؟ اونو بده به من!" به بالای تپه رسیدم و مامان را دیدم که ماله ای(ماله یه وسیله گچ کاریه) که از دست گچ کار بخت برگشته گرفته بود را روی دیوار بالا و پایین میکرد و گچ کار تلاش میکرد ماله اش را پس بگیرد."
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
4 لایک
به مسابقه و نظرسنجی و تست های منم سر بزنید
باید بگم؛ دمت گرم. خودت نوشتی؟
خیلی داستان باحالی هست من همش رو خواندم حتما ادامه بده
آفرین. بهش بگو همینطور ادامه بده آینده روشنی در انظارش هست. قدرت تخیل خیلی خوبی داره. میدونستی اگه آدما قدرت تخیلشون کامل بشه ، خواب فیلم یا داستانی رو می بینند که اصلا وجود نداره. یعنی مغزشون خودش میسازه!!!
یا وقتی دارند داستان می خوانند هم زمان تصویرش توی ذهنشون شکل می گیره. البته دوست شما رو نمی دونم ولی برای من که اینطوری هست.
مصری های باستان با خط هیروگلیف چیز های زیادی در رابطه با این نوشتند. خیلی چیز ها🤯
عالی بود
چ:ترسناک
ترسناک....
هومممم....
باشه یه ایده هایی دارم حتما میذارم :)))
خلی هم عالی🙃
خیلی قشنگ و جذابه بی صبرانه منتظر پارت بعدم 😍😍😍😍
پارت بعدیو باید کوتاهش کنم چون ترسناکه تستچی نمیذاره :')