
یادم نی کجا بودم خب روز بعد از زبون ته علامت ته چی بود😐اهان یادم اومددد !نظرت چیه؟ ٪خوبه !همین؟ ٪باشه بابا کارت خیلی خوب بود راحت میتونیم به کارمون ادامه بدیم🤦🏻♀️
از زبون یونا =اههههه سرم درد میکنه🙄یهو صدای شلیک شنیدم 😐فک کنم نزدیک بود جامو خیس کنم خدا😐💔یه دیقه ترسیدم بابا بزرگم چیزیش شه😬دویدم تو پذیرایی که دیدم بابا بزرگم افتاده زمین حالم بد شدم سرم گیج رفت بعد همه جا سیاه شد😪 از زبون بابای یونا علامت بابای یونا×
×اخیشششش بالخره مردی پیرمرده خرفت😏 اوووود میبینم دختر خوشگلم اینجاست😏 از زبون یونا با سردرد شدیدی پاشدم دیدم تو اتاقم😐💔خداروشکر خواب بود😂😐 رفتم پایین صبحونه بخورم دیدم بابابزرگم نی😬 =با...بابا بزرگ؟ بابابزرگ کجایی؟اصلا شوخی قشنگی نیستتتتت😒بابابزرگ🙁نه نههههه من باورم نمیشه😂همینجوری داشتم با خودم حرف میزدم که صدای بابام بابا که چه عرض کنم هیولا رو شنیدم😒×اینقدر داد زدی بیدار شدم چته؟😐=بابابزرگ کجاستتت؟(با داد) ×آروم باش😂ایشون پیشه مامانته🙂 =م.ر.ت.ی.ک.ی.ه ک.ث.ا.ف.ت یا میگی بابا بزرگم کجاست یا با دستای خودم ب.ک.ش.م.ت؟😢 ×گفتم که پیشه مامانته =ن.نهههه تو داری..دروغ می...گی😢💔 ×چشمات رو باز کننننن ببین من دیگه رئیسم منم که قویم منم که دستور میدم منم که پول دارم😏
=بسهههه بسه دیگههههه دویدم رفتم تو اتاقم😒معمولا جلوی کسی گریه نمیکردم اما دیگه نمیتونستم باید خالی میشدم اونقدر گریه کردم که دیگه نایی نداشتم .............................هفته ی دیگه از زبون یونا نمیخواستم از اتاق برم بیرون اگه میرفتم باید بازم قیافه ی اون مرتیکه رو میدیدم الان چن وقته غذا نخوردم دارم از گشنگی زمین رو گاز میگیرم😐ولی مجبورم تا وقتی که این عذاب تموم شه یعنی زندگیه من🙂داشتم به این چیزا فک میکردم که یهو صدای داد و بیداد شنیدم واقعا توان نداشتم که برم بیرون پس همونجور روی زمین نشستم و اروم برای خودم گریه کردم که یهو.....
تمام🙂😐
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
مثل پارت های قبلی عاااااااااااااااااااااااااااااااللللللللللللللیییییییییییییییییییی💖💖💖💕💕💕
داداش عالی لایک شد پارت بعدی رو بزار ما خوشمان آمد😂
تنکس باجه
میگم میتونم اسم شریفتون رو بدونم؟!!!
برای رفاقت لازم دارم
من هانیم
عالی بود اجی پارت بعد رو زود بزار🚶♀️
چشم🚶♀️