یک داستان سمی کوتاه از ممد و حنا😐 نانای اصغر و صغرا😐نانای اکبر و کبرا😐 چیه چرا نگاه میکنی دارم آهنگ میخونم تو برو😐 😐😐😐😐😐😐😐😐😐
یک روز ممد در حال خوردن آب هویج بود که یهو.............حنا بهش پیام داد😐حنا:سلام جیگر😉🤭ممد:برو خواهرم مزاحم نشو😑حنا:نه اون جیگر منظورم جیگر تو کلاه قرمزی بود😂😂😂ممد:😐😐😐خواهرم کاری داشتی؟حنا:ممد تو هنوز نفهمیدی من کیم؟؟؟😲😲ممد:یا ابلفضل مومو😵😵😵حنا:ممد من حنا هستم منو کیه؟ممد:اِ حنا تویی چرا تو اینستاگرام پیام دادی؟حنا:خب ولش کن😐یه فکر عالی دارم............
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
18 لایک
عالی بود😂👍
بچهها میشه توی سه تا مسابقه من شرکت کنید ¿¿¿¿تروخدا ادمین پین¿¿¿
سم چه که کنم اسید بود 😂😐اسید که چه کنم سرطان بود 😂😐
عجیب سرطانی بود 😐🤣
حالا چرا بی تی اس این وسط بود و بلک پینک چرا از ممد خوششون اومده 😐💔
نگران نباش جیمین خیانت نمیکنه😂😐
جرررررر مردم این چه اسیدی بود
اسید که چه عرض کنم سرطانه 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣😂🤣
😂
عجب داستانی 🤣🤣🤣🤣
این دیگه چی بود 😂😂😂😂😂
سم بود😂😐
ترکیدم از خنده😂😂برو دعا کن ممد اینو نبینه وگرنه سایتو میبنده😂😂
آمین 😂😐