فردا شد و ملیکا لوکیشن یه رستورانو برای امیر فرستاد گفت که ساعت 1:30اونجا باشه امیر از خواب بیدارشد و رفت ورزش و حاضر شد که بره رستوران رهامم رفت دنبال مهدیس که باهم برن یه رستوران مهدیس: وایی چقدر دلم برات تنگ شده بود رهام: منم دلم خیلی واست تنگ شده بود از شب خواستگاری تا حالا ندیده بودمت حالا میخوای کجا بریم مهدیس: یه رستوران ایتالایی خوب میشناسم بریم اونجا رهام : باشه ادرسشو بلدی مهدیس: اره برو بهت میگم
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
این پارت خیلی قشنگ بود :) میشه لطفا پارت بعد و زودتر بزاری من خیلی حال کردم با این پارت مرسی که مینویسیش💕:)
چشم زینب جونم یا امروز یا فردا اخه هی دارم پارتارو پشت سر هم میزارم اما به خاطر تو شاید فردا بزارم یا امروز
امروز میزارم چون آنروز زیاد درس ندارم فردا سرم شلوغه هم درسام سنگینیه هن جزیره میاد شاید دیگه تا ۵ شنبه نتونم بزارم
میسی اوا جونم اخه خیلی رمانت قشنگه نمیشه صبر کرد😍
اخ مرسی فدات شم 😊💜 وای چجوری تا فردا صبر وکنم😕
واسه جزیره؟
اوهوم میمیرم که من😭
منم دل تو دلم نیست فردا بشه
الان تا فردا شه ۱ سال طول میکشه😪
اره والا
گذاشتم عاجی
دیدم خیلی قشنگ بود
وای چرا فردا نمیشه
نمد😢 عاجی پیاممو دیدی
تو کجا
رمانت پارت ۹
دبدم
خو اگه فمیدی پیام بده😊
فقط اون تیکه ای که گفتی جاری ها باهم دعوا نمیکنن😂😂😂😂
بچم شوخه
خیلی شوخه😅
اخه شوخیاشم قشنگه بچم تخسم هست
دلم میخواد دوباره ببینمش 😢😭
منم
میری ۲۷ دی کنسرت؟
در حال حاضر هنوز موندم چطوری به بابام بگم😂
منم دارم راضی میکنم مامان و بابام و که برم
منم که اندر خم یه کوچم😢