
فردا شد و ملیکا لوکیشن یه رستورانو برای امیر فرستاد گفت که ساعت 1:30اونجا باشه امیر از خواب بیدارشد و رفت ورزش و حاضر شد که بره رستوران رهامم رفت دنبال مهدیس که باهم برن یه رستوران مهدیس: وایی چقدر دلم برات تنگ شده بود رهام: منم دلم خیلی واست تنگ شده بود از شب خواستگاری تا حالا ندیده بودمت حالا میخوای کجا بریم مهدیس: یه رستوران ایتالایی خوب میشناسم بریم اونجا رهام : باشه ادرسشو بلدی مهدیس: اره برو بهت میگم
ملیکا رسید رستوران امیر هنوز نرسیده بود ملیکا رفت تو رستوران نشت امیر 2 رسید امیر: ببخشید منتظز موندین ملیکا: نه مشکلی نداره من از شما خواستم بیاین که اینجا که ازتون تشکر کنم خیلی ممنونم شما باعث شدین که من به موقع برسم به مصاحبه کاریم و بتونم یه شغل خیلی خوب داشته باشم من شدم منو به عنوان مدیر عامل اون شرکت انتخاب کردن امیر تبریک میگم غذا شون اومد و مشغول خوردن غذ بودن که مهدیس و رهامم اومد همون رستوران
امیر: عه رهام شما هم اومدین اینجا چه تصادفی مهدیس: ملیکااا باورم نمیشه خودتی ملیکا : وای مهدیس میدونی بعد چندسل دارم مینمت رهام: شما همو میشناسین مهدیس: اره بابا ملیکا دوست دبستانی من بوده امیر زیرکی : رهام جاری ها دعول نمیکن دوستن میتونم با خیال راحت رفت و امد کنیم رهام:شیطونی نکن داداش رهام و مهدیسم غذا سفارش دادان خوردن و رفتن خونه هاشون
6 ماه بعد امیر: ملیکا ملیکا: جونم امیر: بیا پاین ملیکا: اومدم امیر : ملیکا من میخوام بیام خواستگاریت ملیکا: کی؟ امیر : هروقط که تو بگی ملیکا: من بایئ با مامانم و بابا هماهنگ کنم ببنم اونا میگن کی امیر: باشه بهم خبر بده حالا بریم مهدیس زنگ زد رهام مهدیس: رهام رهام: جونم سریع بگو کار دارم مهدیس: بابام گفت که با ازدواج تو و رهام مشکلی ندارمممممممم رهام: چی مهدیس راست میگی الان من خوابم دیکه مهدیس : نه بیداری فردا شب میاین اینجا رهام: اره اره قطع کن به امیر مهدیس: خداحفظ
رهام: امیر امیر :جونم رهام : بابای مهدیس گفته مشکلی با ازدواج منو مهدیس نداره فردا شب میخوام برم خواستگاری امیر: داداش پس با هم ازدواج میکنیم منم سه شنبه میرم خواستکاری
خب تموم شد نظرتو تو کامنت بگو
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
این پارت خیلی قشنگ بود :) میشه لطفا پارت بعد و زودتر بزاری من خیلی حال کردم با این پارت مرسی که مینویسیش💕:)
چشم زینب جونم یا امروز یا فردا اخه هی دارم پارتارو پشت سر هم میزارم اما به خاطر تو شاید فردا بزارم یا امروز
امروز میزارم چون آنروز زیاد درس ندارم فردا سرم شلوغه هم درسام سنگینیه هن جزیره میاد شاید دیگه تا ۵ شنبه نتونم بزارم
میسی اوا جونم اخه خیلی رمانت قشنگه نمیشه صبر کرد😍
اخ مرسی فدات شم 😊💜 وای چجوری تا فردا صبر وکنم😕
واسه جزیره؟
اوهوم میمیرم که من😭
منم دل تو دلم نیست فردا بشه
الان تا فردا شه ۱ سال طول میکشه😪
اره والا
گذاشتم عاجی
دیدم خیلی قشنگ بود
وای چرا فردا نمیشه
نمد😢 عاجی پیاممو دیدی
تو کجا
رمانت پارت ۹
دبدم
خو اگه فمیدی پیام بده😊
فقط اون تیکه ای که گفتی جاری ها باهم دعوا نمیکنن😂😂😂😂
بچم شوخه
خیلی شوخه😅
اخه شوخیاشم قشنگه بچم تخسم هست
دلم میخواد دوباره ببینمش 😢😭
منم
میری ۲۷ دی کنسرت؟
در حال حاضر هنوز موندم چطوری به بابام بگم😂
منم دارم راضی میکنم مامان و بابام و که برم
منم که اندر خم یه کوچم😢