
سلام پارت اول داستان به نظرم اگر یخورده بخونی خوشت میاد لطفا بخون و لایک کن مرسی🍇🍇🍇🥺🥺🥺😍😍

یک روز خوب و آفتابی بود که دلم نمیخواست از رو تخت پاشم😶 اما باید میرفتم دانشگاه امروز باید به کلاس 2s آموزش میدادم و بعد از اون مستقیم میرفتم باشگاه دنس اصلا حوصله نداشتم🥲 پا شدم و رفتم دوش بگیرم حدود ۱ ساعت تو حموم آواز خوندم و رقصیدم یهو یادم اومد که دیر شده سریع اومدم لباس پوشیدم و وسایل مورد نیازم و برداشتم《عکس لباس اونسو》📒📕📗📙📓📚📖 سوار ماشین شدم و به مین هی زنگ زدم: اونسو=سلام مین هی چطوری ؟ مین هی=سیلامم حالم خوبه میگم الان تو نباید تو دانشگاه باشی؟اما انگار تو ماشینی!!🤔 اونسو=اره باید باشم اما...دیر بلند شدم بعدشم یک ساعت تو حموم بودم..حالا اینا رو ولش کن میای امشب بعد از رفتن به باشگاه دنس بریم باهم شام بخوریم؟🥲 مین هی=اره اره خیلیم عالی...فقط اونسو میدونی مدیر باشگاه بازنشسته شده پسرش به جاش اومده؟ همه میگن پسرش معروفه اما هنو نفهمیدن کیه😶 اونسو=حیف شد من مدیرمون و دوست داشتم مهربون بود🥺💔
مین هی=دختر من بت میگم پسرش جذاب و معروفه تو میگی من مدیر و دوست داشتم؟ واقعا نمیفهمم😑💔 اونسو=من اصن از پسرا خوشم نمیاد اصلا من نمیفهمم عشق چیه اون وقت به پسرش توجه کنم؟ ولش کن الان باید قطع کنم رسیدم دانشگاه🥲😶😶💔 مین هی= دختر واقعا برات متاسفم یعنی خ..ا..ک* باشه برو میبینمت ماچ🥸😘 اونسو=بابای😐
از زبان اونسو= یعنی پسرش مثه خودش مهربونه؟ چجوریه؟چه شکلیه؟معروفه یعنی چی ؟اوف اصن به تو چه دختر برو همه منتظرتن.😒😒 وارد دانشگاه شدم بچه ها همه تو کلاس هاشون بودن واقعا ۲۰ دقیقه دیر کرده بودم... رفتم تو همه پا شدن واقعا شرمنده بودم که دیر شده بود..😥😓شروع کردم به صحبت کردن:: سلام بچه هاااا.....حالتون چطوره؟؟ بچه ها=سلام خانم اونسو ما حالمون خیلی خوبه😍《چه هماهنگ بودنا اصن عالی🥲🤣》 اونسو=منم خوبم قبل از شروع ازتون معذرت خواهی کنم که دیر اومدم امیدوارم بتونم جبران کنم😊خب میریم سراغ درسسسس..... *۶ ساعت بعد* از زبان اونسو= اوففف خسته شدم😕چقدر زندگی سخت شده...چیکار کنم الان؟...آهان زنگ بزنم به مین هی بیاد بریم یخورده با رقصیدن آروم شیم🥲《از این به بعد نشانه اونسو=★ نشانه مین هی=◆》 ا★سلام میگم مین هی آماده ایی بیام دنبالت بریم باهم برا دنس؟ ا◆اره چه جورم بیا من منتظرم..فقط لباس دنس اون خوشمله رو بیار شاید مخ زدی😈😝😅 ا★مین هی میزنمتا!!😡 من بت نگفتم بدم میاد🤔لباس و عوض میکنم اما دیگه این حرف و نشنوم.. ا◆باشه عشقم تو فقط بیا الان تو راهی؟ ا★اره دارم میام فعلا ا◆بش بای👋🏻

اونسو رسید خونه مین هی از ماشین پیاده شد و مین هی رو صدا زد اونم اومد پایین همو بغل کردن و رفتن تو ماشین و به راه افتادن😍 بعد نیم ساعت..... ا◆ آخيش بالاخره رسیدیم وای انقدره ذوق دارم که نگو دلم میخواد زود ببینمش پسره رو😅😁 ا★هع...باش انقدر ذوق کن تا مثه آتش فشان فوران کنی😒💔 ا◆😶😑 از زبان اونسو= رفتیم تو و من به کمک دستیار مدیر گفتم که....★آقای لی هستند؟《مربی اونسو》 منشی=خانم اونسو نه ایشون و دو مربی دیگه باز نشسته شدند به جاشون دوستای مدیر جدید اومدن....★واقعا؟بش ممنون از اطلاعتون😓💔 رفتم پیش مین هی و بش قضیه رو گفتم اون انقدر خوشحال شد که نگو واقعا اصن احساساتشو درک نمیکردم 😶😕 بعد صدا زدن که بریم تو مدیر جدید میخواد صحبت کنه... ا◆واییییییییییی اونسو زود باش بیا بریممم،《نگاهی به اونسو میکنه》تو هنوز لباس نپوشیدی زود باش!!🤨🤬 ا★باشه الان میپوشم.. رفتم و لباسم و پوشیدم《عکس لباس👆🏻👆🏻》 مین هی رفت تو اما من تا رفتم برم تو پام خورد به لبه ی در و داشتم با مخ تو زمین میرفتم که یهو یکی منو گرفت😶 نگاه نکردم که کیه اما وقتی تن لباسش و دیدم نوشته بود مربی:کیم تهیونگ بعد به صورتش نگاه کردم.. انوسو=چقدر جذابههه...چشاشو...صورتش...ل.ب.ش* این یکی از اون مربی هاست یعنی؟ آه دختر خجالت بکش چه خبرته....😑 همینطور در حال صحبت کردن با خودم تو دلم بودم که یهو گفت نمیخوای بلند شی نکنه میخوای تا فردا همینطوری تو بغلم باشی؟🤨
بلند شدم و ازش معذرت خواهی کردم بعد با مین هی رفتم تو...وقتی به قیافه مین هی نگاه کردم انگار محو مربیه شده بود اصن حواسش نبود 😶😕 با این حال نشستیم روی صندلی ردیف وسط یهو مدیر جدید و دو تا مربی اومدن تو اما نمیدونم چرا من فقط به مدیره نگاه کردم از نظرم جذاب بود😍🤤 مغز اونسو=دختر عقلت از دست رفته؟نه بچم که کنارم نشسته پس مخت از دست رفته؟ نه اونم که داره فیلم میبینه پ چته؟ تو نباید به پسرا نزدیک شی و ازشون خوشت بیاد یادت رفت؟ پاشو..... ا★خب جذابه که هست به تو چه ها؟واقعا به تو چه ولش ببینم چی میگه.. اومد و خیلی محترمانه گفت:سلام به همه من پارک جیمینم همونطور که میدونید پدرم باز نشسته شده و من جاشون اومدم اول از هر کاری من باید یکی رو از بین شما به عنوان دستیارم انتخاب کنم تا رابط بین من و مربی ها باشه ☺️😉خب خب...ببینم کدوم باشه.....اصن قرعه کشی میکنیم خانم اون کاسه رو بیار مین هو داشت تمام جدشو صدا میزد تا اسمش بیوفته اما من داشتم جدمو صدا میزدم تا نیوفته که یهو با خودم گفتم بین این همه آدم اسم تو ؟🤨هع غیر ممکنه😏 یهوووو گفتت:به به خب خانم اونسو کدومتونین؟ من داشتم شاخ در میاوردم😳 پا شدم گفتم منم کههههه...یکی گفتتت عوااا این همون دخترس با بهت به چشای هم نگاه کردیم که دیدم اون.......😳😳😳😢
پارت بعدی رو بزودی میزارم لطفا لطفا لایک کن و کامنت بزار و نظرتو بگو😍😍🥰😘🥺
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالیییی💕💕👌👍
🥰🥰🥰💞💞💞🤌🤌🤌🍓🍓😄😄
عالی بووود 😍😍
لاو یو 🥰🥰😍🤩😇😇
عالی بود 😍😍😍
ادامه بده🧡
باش کیوتم میسی😘😘😘🥺🥺🖤🤌
سلام کیوتم پارت دو داستانم رو گذاشتم اگر دوست دارید بخونید🥰🥰☺☺🤌😙🍓
وای 😹
سریع برم بخونم🏃♀️🍃
وایی پارت بعدم بزار لطفا
بش میزارم کیوتم🥰🥰🥰😍😍🍓🍓🥰🤩
باهوش بلاااآا🤭🤭🤭😅🍓
😅😀
عالیییییییییییییییییییی
تهیونگ بود؟
باهوش کی بودی تو😄😄😄🍓🍓
نمیدونم
پس بیا باهوش من شو🤩🤩🤩😉😉😉
چشم
واو عالی بود بی صبرانه منتظر پارت بعدم💚💜
راستی میدونستی منو تو باهم تویه کمپانی هستیم؟
منم تو کمپانی اجی جنیا هستم و گروه love girls هستیم اولین گروه گرل بند کمپانی A.Z
خوشبختم💜💚💙
بش کیوتی پارت بعدم میزارم😍واقعا خیلی خوشحال شدم عالیههه خوشبختم
💙💚💜
سلام کیوتم پارت دو داستانم و گذاشتم اگه دوست داری بخون🥰🥰☺🤌😙
عاااالی بود پارت بعد لطفا 🤩👍
اوخیییی بش آجی جون🥰🥰