10 اسلاید صحیح/غلط توسط: ladyuni🦄2 انتشار: 3 سال پیش 39 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام
اول اومدم یه ارض ادب بکنم🖐🏻
چطور متورین؟ خوبین سلامتین؟
خب…. بریم برای داستان
سلام!😸 من یه گربم! من راوی این داستانم…. میدونم شاید عجیب باشه که یه گربه راوی باشه…ولی من راوی این داستانم باید به من عادت کنید..😺 خب… قصه ی ما مثل قصه های شاه و پریون از توی یه دشت با صفا شروع نمیشه… مثل قصه های پرنس و شاهزاده خانم از توی یه قصر با شکوه شروع نمیشه….. وسط یه شهر شلوغ…. تو یه یتیم خونه شروع میشه.. اسم این یتیم خونه… خانه ی عشقِ توی اینجا بچه های زیادی هست…. کوچیک و بزرگ… دختر و پسر… ولی شخصیت قصه ی ما یه پسر کوچیکه
اون پسره….. اووو! اونجا رو! اون به جعبه س دست اون خانم؟؟ وااایی! من می تونم توش بخوابم😺😺 خب ولی انگار توش یه چیزیه…. میدونم راویا نباید تو داستان دخالت کنن اما… فقط یه میو میو ساده….
«گربه میره دم در و میو میو می کنه
خانم هم توجهِ ش به گربه جلب میشه… یه نگاه به سر در خونه می کنه…. بزرگ نوشته«home of love » در میزنه ((تق تق تق))
😸😸اووو داره جالب میشه…. « یه نفر در رو باز می کنه….» خانم با صورت زخمی که داره ازش خون میاد در حال نفس نفس زدن میگه…اینجا… یتیم خونه س؟… نگهبان:بله!.. خانم: من…اومدم این امانتی رو بسپرم به شما…. ( یه بچه از توی جعبه در میاره و میده به اون مرد) ازش خوب مراقبت کنید…( می دوه و میره..)
گربه 😺😺 جعبه مال من شد… 🌩🌩⛈⛈☔️☔️💦💧((باران می گیرد))🙀🙀🙀🙀وایییی جعبم… از خیس شدن خوشم نمیاد نظرتون چیه برم داخل… چیه نکنه فک کردین از این گربه خونگیام؟؟ نه خیر تو خیابون زندگی می کنم… خب ولش کنین بریم به داستان برسیم… آقا میاد داخل و بچه رو میده به یکی از کارکنان… کاترین:((اسم همونی که بچه رو داد بهش)) وایی😍😚😚 چه بچه ی گوگولییی بیا اینجا کوچولو باید لباست رو عوض کنم کوچولو…
چند روز بعد… آقای پائولو((نگهبان)): خیل خب کاترین بچه رو بیار باید براش اسم بزاریم کاترین: باشه.. بیا بریم کوچولوی من😚 خوشگل مامان«« کاترین خودش هیچ وقت بچه دار نمیشه به خاطر همین پسر رو مثل بچه ی خودش در نظر میگیره🐈🐈واقعا نمیدونم چی بگم من که مامان بابام وقتی شیش ماهم بود چشام رو لیس زدن و…فرستادنم توی خیابون… شما آدما موجودات عجیب غریبی هستین البته به جز سوسیس شما تو درست کردن سوسیس خیلی استعداد دارین خوشمزه س😸
کاترین بچه رو بر میداره و میبره که براش اسم انتخاب کنن… آقای لومیِر(آشپز): خیل خب هر کسی اسم و فامیل پیشنهادی خودش رو بنویسه بندازه تو این قابلمه ها تا با قرعه اسم بچه انتخاب بشه…«🙀🙀اون سوسیسه اونجا؟؟؟ وایییی من میخورمش اینا دارن برا خودشون چی مینویسن رو کاغذ؟ اوو اون آقا هه که به من غذا میده هم اونجاس😺 خب پس حتما اون سوسیسا مال منه اوو واستا ببینم دارن کاغذا رو میندازن نو قابلمه؟🐈🐈 نمیدونستم شما آدما کاغذ هم می خورین!… بهتون توصیه می کنم نخورین من امتحان کردم مزه علف میده تازه حتی بدتر اوو اون آقا عه دستشو کرد تو قابلمه.. می خواد تیکه های کاغذو برداره؟؟
خب اون آقا داره دستشو تو کاغذا میچرخونه.. اوو دوتا تیکه کاغذ برداشت!😾پس سوسیای من چی؟؟ اووو چی داره میگه؟ آدرین آگراست؟!! این دیگه چجور غذاییه؟؟ اووو این غذا نیس اسم بچه س پفففف این دیگه چجور مراسم نام گزایه؟ من تا حالا ندیده بودم خب ولش کن سوسیسسس مننننووو بدههه😺😺😻😻🌭🥓🥩 اآخ جوننن داره میاد بده به من
و اینجوری شد که اسم بچه شد آدرین (( به پیشنهاد مدیر یتیم خونه)) و فامیلش هم شد آگراست(( به پیشنهاد کاترین یکی از کارکنان که خیلی آدرین رو دوست داره))
چند ماه بعد………
👶🏼👶🏼👶🏼👼🏼👼🏼👼🏼(( آدرین)):آقوو آقههه اخووو((زبون بچه ای😹)) کاترین: وای آدرین مامان! تو چجوری اومدی اینجا!؟ 🤩😍😘 الااهی فدات بشم تو داری راه میری😘 ای جووون کوچولوی مامان
چند سال بعد….. کاترین: آدرین!! آدرین دم در چیکار می کنی؟ آدرین:منتظرم مامانم بیاد دنبالم! کاترین:قربونت بشم بیا داخل سرما می خوری… بیا تو آدرین: نه خیرم مامانم میاد دنبالم! کاترین:😕🙂🙂 اون که بله میاد…. فقط ممکنه یکم طول بکشه… مثلا… شاید مامانت گرفتار باشه… نتونه بیاد… بیا تو قربونت بشم وقت ناهار شده بیا داخل! آدرین: باشه.. میام☹️ ولی بعد دوباره بر می گردم کاترین: آفرین قربونت بیا بیا هواست باشه نخوری زمین آفرین! ((😸خب خب خب بالاخره این بچه هم رفت ناهار بخوره… خدایی خسته نمیشه این همه اینجا میشینه… اصلا منتظر چیه؟؟ بعید بدونم کسی بیاد دنبالش🐱 خب…. منم دیگه باید برم ناهار بخورم… تا یه پارت دیگه خدانگهدار!🐈🐈🐈🐈
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
عالیییی😐👏
من همه جا هستم😂😎
دنبالت کردم
دنبال کن
دنبالی
یه سوال الان کلاا ۳ نفر این تستو لایک کردن
۵ تا فالوور از کجا اومدن؟؟😂😂 از کجاا؟؟ یکی جواب دهد😂😂 چجوری آخهه؟؟؟
خیلی خیلی عالی بود
تنکس😇
بعدییییییییییییییی
خیلی قشنگ بود
باشه بعدی رو امشب میدم منتظر می مونم ناظر منتشر کنهه(( من به اکانت دیگه دارم که اونجا ناظرم😂😂 مدیونی اگه فک کنی خودم داستان خودمو تایید می کنم😂😂))
اجی می شی
نازنین هستم ۱۲ ساله
و شما ؟
ام فقط داستانت رو از روی پیچه مهندس ننوشتی ؟
سلاام
باشه عاجی میشوم
نه از رو چیزی ننوشتم(( حالا چون بچه ش رو آورد دم یه یتیم خونه دلیل نمیشه عزیز😂))
باش آجی میشم😍
من یسنا ۱۳ سالمه آژو🥰
اره می دونم
کروئلا رو دیدم
خیلی قشنگن حتما ادامه بده میدونم که داستان خوبی ازش درمیاد
سلام باشه خیلی ممنون😇
حتما ادامه بده منتظر پارت های بعدی هستم