طنز ۱😂

به مامانم میگم گشنمه میگه : عزیزم نون هس ، تخم مرغ هس ، روغنم هس برو هر چى دوس دارى و دلت میخواد درست کن بخور ! هنوز که هنوزه نتونستم اون قسمت هرچی دوس داری درست کن رو هضم کنم

پسره پست گذاشته : بعد از رفتن تو مثل فرهاد شدم در حسرت چشمان لیلی ! والا تا جایی که من میدونم فرهاد عاشق شیرین بود نه لیلی ! نمیگم عاشق نشید ولی خواهشا وقتی شکست عشقی میخورید قبل پست گذاشتن یه نگاهی به کتاب ادبیاتتون بندازید

تازه گیتار یاد گرفته بودم و داشتم هم‌زمان که گیتار می‌زدم آواز هم می‌خوندم. بابام اومد تو اتاق و گفت عاجزانه ازت خواهش می‌کنم بری سراغ سازهای دهنی. گفتم یعنی این‌قدر بد گیتار می‌زنم؟ گفت نه اونجوری دهنت درگیره و نمی‌تونی بخونی.

یه روز یه آدم قوزی می‌میره، آگهی ترحیمش به دیوار نمی‌چسبیده

طرف میره شهر کتاب، کتابی که امانت گرفته رو پس بده. کتاب‌فروش، خوشحال ازش می پرسه که کتاب چطور بود؟ میگه والا داستان نداشت ولی خیلی شخصیت داشت. کتاب‌فروش میگه ای‌وای پس تو دفترچه تلفن ما رو بردی دو هفته است دنبالش می‌گردیم و پیدا نمیشه

تخم‌مرغ‌ها وقتی تا دیروقت بیرونن باباشون زنگ میزنه میگه کجایی؟ زود برگرد شونه

شانس آوردیم همه مریضی‌ها رو خارجی‌ها کشف کردن وگرنه مثلاً به‌جای پارکینسون باید می‌گفتیم درد حاج مرتضی و پسران به‌جز اصغر

میدونین چرا مامانا همیشه توی خونه دمپایی پاشونه چون یه کابوی هیچوقت از اسلحه ش دور نمیمونه😀

یه گنجشک با موتور تصادف می کنه و بی‌هوش میشه. به هوش که میاد میبینه که توی قفسه. بال‌هاشو میزنه تو سرش و میگه ای‌ وای خاک ‌بر سر شدم موتوریه مرد

برید نتیجه چالش داریم 😘