(اولین داستانم میراکلسیع) مرینت:صبح ازخواب پاشدم دستو صورتمو شستم و رفتم به مدرسه که یهو افتادم رو ادرین لپام قرمز قرمز شده بود فقط میخواستم از اونجا برم للاممم یعنی سلام هیی دیگه باید برم دیرم شده فعلاا ادرین:اا پس میبینمت مری:سلام ال الیا:سلام چرا این شکلی شدی اا بزا حدس بزنم به خاطر ادریینه؟ مری:اره الیا کمکم کن الیا:فردا میتونی بیای خونمون مری:اره میام منتظرم باس بریم دیرمون شده ال:اره بیم مری:رفتیم تو کلاس خانم بوستیه هم اومد بوستیه:سللام بچه ها ادرین اگرست مدل معروف میخوان از هر کلاس یه طراح برای خودشون انتخاب کنن و الان نوبیت به به کلاس ما رسیده ازتون میخوام یه طرح عالی بکشید و تا هفته ی بعد فرصت دارین بریم سراغ درس
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
عالی بود
هعالی بود پارت بعدی