
سلام بچه ها اینم پارت دوم😍🥰❣ راستی میخوام اسم داستان و عوض کنم تو کامنت ها نظر بدین اسم فن فیکمو چی بزارم، بهترینش رو به عنوان اسم داستان انتخاب میکنم🙃☺💕
لیام: کی میرسیم؟🥱/لویی: پنج دقیقه دیگه/لیام:باشه🙄...لویی:پسرا، رسیدیم😂/ لیام:بلخره😂 *همه از ماشین پیاده میشن و میرن تو خونه* هری:افتضاحه💔/ لویی:چی افتضاحه؟😐/ هری:الان دقیقن 34 دقیقست که هیچ حرفی نزدیم •-•/لویی:بنظرم انقد به مغزت فشار اومده که بهتره بری بخوابی😐/هری:باشه تاملیسون •-•/لویی: خب تو رسمن دیوونه شدی هیچوقت من و تاملیسون صدا نمیکردی، حالا برو بخواب هری کوچولو😂
هری: شب بخیر تاملیسون و بقیه •-• میره توی اتاقش و میخوابه/ لویی:خب، کس دیگه ای نیست که به مخش فشار اومده باشه؟!😂 لیام:نه آقای تاملیسون😂/ لویی:لیام😐/ لیام:از قصد گفتم و خوابمم نمیاد😂/ لویی:خیله خب پین😂/ نایل:من گشنه ام😫 زین:سلام گشنه اسم من زینه 🙃/ نایل:هه هه خندیدم زین:خودت گفتی گشنه ای 🤷🏼♂️/ نایل:میشه یکی به این مسئله ی مهم توجه کنه؟😒💔
لیام: بمیرم برات شهلا چقد مهم😐 /لویی: چی میخوری جوجه ایرلندی؟😂 /سوال خوبی بود خب اممم پیتزا 🤩 / لیام: منم گشنم شد😐 /زین:منم😐 /نایل:پس پیتزا سفارش میدیم🥺؟ /لویی:اره شما ها سفارش بدین من خوابم میاد میرم بخوابم، برای من و هری هم پیتزا نگه دارینا 🤪🖐🏻/ زین:چشم😂 /لویی:شب بخیر مالیک و بقیه🤪 میره تو اتاقش و میخوابه*
لیام:شب بخیرررر، خب کی الان زنگ میزنه پیتزا سفارش بده؟🙄 زین: فک کنم نایل خودش زنگ میزنه😛 /نایل:من؟ چرا من؟🤔 زین:چون خودت پیشنهاد پیتزا رو دادی😐/ نایل:یادم نمیاد کِی؟🤔 لیام:باشه بابا بسه خودم زنگ میزنم😑تلفن و بر میداره و به رستوران زنگ میزنه* سلام شبتون بخیر، عام پنج تا پیتزا با سایز متوسط میخواستیم/زین و نایل:سیب زمینییی😬/لیام:اها، و سه تا سیب زمینی سرخ کرده، بله همون ادرس قبلی، خیلی ممنون 😁
۲۰ دقیقه بعد پیتزا ها میرسه* زین:من در و باز میکنم، در و باز میکنه و پیتزا ها و سیب زمینی هارو میده به لیام* خب چقدر شد؟ پیک: ۱۸ دلار/ زین:بفرمایین، یک ۱۰ دلاری و یک ۵ دلاری و سه تا ۱ دلاری میده به پیک* پیک:ممنون، شبتون هم بخیر/ زین:شب شما هم بخیر، در رو میبنده و میره پیش نایل و لیام* نایل میره و دسته های پی اس فور و میاره و همونطور که دارن پیتزا میخورن، نایل و لیام پی اس بازی میکن*
چند بار دسته هارو بین خودشون عوض کردن و کمکم همونجا خوابشون برد*....صبح میشه و زین با صدای الارم گوشی از خواب بلند میشه* زین:وایییییی خدااااا تستمممم😨 همه با صدای زین بیدار میشن و هری و لویی سریع میرن تو پذیرایی/ هری:چیشدهههههههههه کجا منفجر شدههههه/ لویی:وای هری اروم باش برادر من، خب زین جان، اون یکی برادرم، چخبرهههههههه
زین با صدای الارم گوشیش بیدار شد و اروم و بدون سر و صدا رفت اماده بشه که بقیه رو بیدار نکنه🥺 اماده که شد یه نوشته روی در یخچال چسبوند و عطرش و زد و رفت که تست بده 🙌🏻 حدود یک ساعت بعد همه بیدار شدن و رفتن تو پذیرایی و بعد چند دقیقه متوجه نبود زین شدن، اولش یکم نگران شدن ولی بعدش نوشته ی روی یخچال و پیدا کردن و خوندنش 📄
"سلام بچه ها، من رفتم تست بدم نگران نشین، و مطمئن باشین که کسی پیتزای منو نمیخوره" 🤝🏻😂🥺 نخودی خندیدن و به نایل نگاه کردن/نایل:چیشده چرا به من نگاه میکنین؟ اهههه من که اصلا پیتزا دوست ندارم 🙄 لویی: پس ما میریم بیرون پیتزا بخوریم توهم نیا بمون خونه یچیزی بخور، پیتزا که اصن خوشمزه نیست بخوای بیای😛 نایل: سر صبح؟پیتزا؟ 😐
همون لحظه زین میاد تو خونه* ارهههههه ارهههههه قبول شدممممممممممممممممممممممممممم🙈 لیام: افریننننننن🤑 همه زین و بغل میکنن و بعد بلندش میکن* نایل و هری: هوراااا 🥳🥳 کل روز و خوش گذروندن و شب که شد همه کنار هم ندراز کشیده بودن و پی اس بازی میکردن، بعد چند دقیقه پیتزا سفارش دادن و دوباره به بازیشون ادامه دادن
مرسی که تا اینجا خوندی لطفا تست و برای دوستای دایرکشنرت بفرست و اگه میخواین پارت بعدی رو بزارم حتما نظرتون و توی کامنتا بگین 🤍☁️🙂
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
خیلی چرته..
اینا انقد پیتزا میخوردن چربی خونشون نمیره بالا ؟😐😂
پارت بعدی سررررریع
عالی عالی عالی عالی .... ادامه دارد🤗😋💖
مرسیییی عزیزممممممممممم🥺🐣💖