......................
یکی بود یکی نبود
یه بار یه جایی بود بنام هواپیما خصوصی
مامانم اینا رفتن بلیت گرفتن و هفته ی بعدش
رفتیم بعدش خلبان مارو هزاران کیلومتر توی آسمان
برد و یهو فرود اومد و درها باز شدن همه پیاده شدن
حتی خلبان و شروع کرد به توزیع دادن : ما اینجا را خیلی
مدت هست که ساختیمش ما هزاران هلیکوپتر داریم
و آنها اینها را به اینجا آورده اند. همه جلو رفتند و یک در
بزرگ خود به خود باز شد خلبان دوباره شروع کرد:این ابر یکی از کوچک ترین ابر هاست (جلوشان هسار کشیده شده بود)
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
0 لایک
هی کپی کار اسمتو از من کپی کردی پاکش کن
خیلی چرت و بی سر و ته بود اصلا معلوم نبود چی میگی کامل نبود جمله هات هم کامل نبود کلماتتم کامل نبود اصلا معلوم نبود چی میگی خیلی مزخرف
واوو
یکم گیج کننده بود ولی قشنگ بود
منتظر بعدی هستم