چقدر انیمه هارو میشناسی؟

انیمه ای که توش دانش آموز ها تو ی مدرسه گیر افتاده بودند و دچار فراموشی شده بودند معلم / مدیر مدرسه گفت برای بیرون رفتن باید یکی از بین خودشون رو بکشند و بعد همه باید مدرک جمع کنند و سعی کنند قاتل رو پیدا کنند اگه تو اتاق محاکمه درست حدس زدند زنده میمونند و قاتل اعدام میشه و اگه اشتباه همه به‌جز قاتل اعدام میشه و قاتل فارغ التحصیل میشه

انیمه با شخصیت هایی که به خاطر فرار از همه زندان های جهان به زندان بزرگی در جزیره ای جدا از کشور ژاپن فرستاده می‌شوند و چهار زندانی که هر کدامشان ویژگی های مخصوصی دارند سعی می‌کنند فرار کنند

یه انیمه با شخصیت هایی فوق العاده خنده دار و اینکه شهری به اسم اِدو که با فضایی های پر شده بود و شخصیت هایی که برای پول هرکاری میکردن (کلا کارشون این بود) و پلیس ها با فرمانده ای که عاشق خواهر شخصیت عینکی ما شده و معاون سرسخت و دستیار معاون که همش میخواد معاون رو بکشه 😅

انیمه ای که توش همه مردم یه قدرتی دارن به اسم کوسه البته به جز بنده خدا شخصیت اصلی که اون سرنوشتش میخوره به شماره 1 و شماره 1 هم بهش یه کوسه ای میده که اونو از یه آدم بدرد نخور میکنه یه پا قهرمان و همینطور بچه های کلاس که هر کدوم سعی میکنن حالا به هر دلایلی قهرمان بشن

ما تو انیمه یه شخصیت اصلی بنده خدا یتیم داریم که فکر میکرده یه ببر دنبالش اما یارو خودش ببر بوده که البته یه آدم عشق خودکشی دونفره که همش از شخصیت عینکی ما کُتک میخوره اینو بهش فهموند دنیا این انیمه ما جهانی هس که توش کمتر یا بیشتر مردم چیزی دارند به اسم مهبت و بعضی ها از این راه در کار های خوب و بهضی ها از این در کار های بد استفاده می‌کنند

خب مشهور ترین انیمه ورزشی ( اگه یه اوتاکویی اصیل باشید فکر کنم از همین الان فهمیدید ‌😅) که توش یه پسر مو نارنجی که عشق هیولای کوچک شدن تو تیم رو داره با یه سلطان و یه خَصیشیما و رفیق با وفاش یه فرشته نگاهبان با رفیق کچلش که عشق در آورن لباس و چرخوندن رو هوا رو داره 😅و...

تا دوازده سالگی هنوز بچهن و چیزی نمیدونن وقتی دوازده سالشون شد باید یه سرپرست پیدا کنند شادی می‌کنند تا اینکه بلخره می‌فهمند که پشت اون همه شادی چی بود و یه نقشه برای بیرون رفتن از این جهنم کده

یه دنیا که آدم هاش با کشیدن یه نقش مهم میتونند قدرت بگیرند از الان بگم (پلیسشون آتش) دوتا برادر که یکیش روحش توی یه بدن آهنی بزرگ هس و برادر بزرگه که یه دست و یه پا نداره و دختری که براش دست و پای فلزی ساخته و از این رو برادر بزرگه نیازی به کشدن اون نقش نداره و اونا به خاطر انجام یه کار غیر قانونی به این وضع افتادن

یه انیمه که 90 درصدشون پسر بودند و هر کدوم یه داستانی داشتند سه تا دوست بودند که یکیشون داستان های چرت و پرت می‌نوشت و یه دیگه که یه خواهر کوچیکه بی اعصاب داش (البته خواهره حق داش از دست این دوستای داداشش بی اعصاب باشه) و یه یکی دیگه که یه خواهر بزرگه داش که عاشق داداش بزرگه ی اون رفیق اولیه بود 😅 و یه مدرسه با یه گروه شورا که همش با رئیس شورا مدرسه بغلی که دختر بود سرو کله می‌زدند و...

یه خرده سخت 🤭 یه انیمه با یه دبیرستان کلا قمار بازی که دانش آموز هاش حتی سر ناهار هم قمار می‌کنند و جنگ قمار برای رسیدن به نفر اول 🤭