خانم بوستیه گفت که برم و استراحت کنم تا حالم خوب بشه تا فردا سر حال باشی منم گفتم باشه 😍 و رفتم توی راه مدرسه یکی شرور شد هول شدم و به سمت ستون حرکت کردم یهو ابر شرور اومد سمتم و با طناب گرفتم میخوست پرتم کنه که کت نوار اومد بغلم کرد و بردم روی برج ایفل منم ازش تشکر کردم و خداحافظی کرد و رفت❤️
منم تبدیل شدم و رفتم که باهاش بجنگم اومدم جای کت هنوز نرسیده بلبل زبونیش شروع شد 😂کت نوار:بانوم اومد و گفتم سلام قشنگم اونم گفت انقدر مزه نریز خندیدم و رفتم باهاش بجنگم یهو با پاهاش(مثلا خیلی بزرگ بود) زد تو سر لیدی منم به سمتش دویدم و گرفتم تا از روی بوم نیوفته😭
بغض تو گلوم گیر کرده بود رفتم با هر زوری که داشتم وسیله ای روکه توش آکوما بود رو شکستم و با پنجه برنده آکوما رو نابود کردم انقدر اعصابم خورد بود که سر کلویی داد زدم (مثلا کلویی شرور شده بود)اونم گفت داری از چی حرف میزنی منم گفتم هیچی ولش کن سریع رفتم طرف بانوم هر چی صداش زدم جواب نداد 😭😭😭😭
بیهوش شده بود سریع بردمش نزدیک ترین بیمارستان و توی راه گوشوارش چشمک زد و تبدیل به خودش شد شوک زده شدم گفتم چی چی چرا خوب سریع بردمش پیش دکتر بعد دکتر گفت باید 4 روز بستری بشه منم گفتم باشه و رفتم هر روز بهش سر میزدم روز سوم به هوش اومد رفتم پیشش و حدود 10 ساعت پیشش موندم موقع رفتن دستم رو گرفت و گفت میشه بگی چرا من اینجام منم گفتم که من میدونم ت ت ت تو ل ل لی دی با گی. مرینت :چی داری میگی تو از کجا فهمیدی اخه. کت نوار:موقع آوردنت به اینجا. مرینت:راستی میشه پیشم بمونی تنها میشم😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭......
و تمام بای بای❤️❤️❤️❤️
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (0)