❤️ιℓσνє уσυ❤️¹p❤

از زبان ا/ت رفتیم با چو توی کافه تریا مدرسه و نودل سفارش دادیم بعد خوردن داشتیم برمیگشتیم تو کلاس که دیدم یه دختره داره پولا یکی دیگه میگیره ازش به زور. حدس زدم می سو باشه چو دربارش بهم گفته بود. سرعت راه رفتنمو زیاد کردم رفتم پشتش دستمو گذاشتم رو شونشو فشار داد . می سو: آها چ*ت*ه برگشت دید ا/ت هست . هی دختر جدیده!ت هنوز شونشو فشار میدادی که دیدی داره دستشو مشت میکنه بزنه تو صورتت همین دستشو اورد بالا با اونیکی دستت گرفتی وبردی پشتش.می سو:ولم کن.تو همین جوری نگاش کردی و مچشو فشار دادی آییییییی بعد پولارو با اونیکی دستت گرفتی ومی سو ول کردی بعد دست اون دختره کا می سو پولاشو داشت میگرفت گرفتی بردی دم کلاس . ا/ت:بیا اینا مال توعه دختره:ممرسسی (😑این عکس ا/ت فکر کنم عکسی که انتخاب کردم زیادی کیوته)

از زبون شوگا ########## با پسرا رفتیم تو حیاط بسکتبال بازی کردیم اومدیم بریم تو کلتس توی راهرو می سو دیدم باز داشت پولا یکی میگرفت که دیدم ا/ت رفت پشتشو دستشو گذاشت روی شونه می سو. بعد می سو دستشو مشت کرد وخواست بزنه تو صورت ا/ت که ا/ت دستشو گرفت وبه طرز باورنکردی برگردوند پشتش😐(ذهنم خلاقه😐😐) وپولا رو از می سو گرفت و رفت سمت کینیا(اسم دختره که پولاشو گرفته بودن) دست کینا گرفت برد دم کلاس پولارو بهش داد ورفت همین که وارد کلاس شدم معلم اومد درس تاریخ بود 😶😑😢بعد با پسرا رفتیم کافه تریا (چو هستن این عکسه)

ا/ت وچو هم اومدن میز جلویی ما مشغول حرف زدن بودن که می سو میاد یه ظرف نودلو بالا سره ا/ت میگیره و همین که میخواد بریزه ا/ت دستشو میگیره ا/ت :چرا میخوای بریزی روسرم؟¿ می سو:...دستمو داغون کردی توقع داری بریزم روسر خودم😑 ا/ت:فکرخوبیه بایه حرکت نودلو میریزه روسر می سو بعد میشینه کولا شو میخوره می سو چشاش گرد شده یود بعد چند ثانیه میاد سمت من می سو:نمیخوای چیزی بگی ؟¿ شوگا:چرا باید چیزی بگم می سو:چون من....د.و.س.ت.دا.ر.م که بغضش میشکند🕳=/

بعد می سو میره """""""""" از زبون ا/ت رفتیم تو کلاس واین زنگ زنگ ورزش بود .قرار شد دوتا تیم بشیم کلا منو چو تویه تیم افتادیم وبا یه پسره که بغل دستم میشینه ودوستاش چو اسماشو نو بهم گفته بود ولی هی یادم میره .می سو هم تو تین مقابل بازی اینجوری بود یکی از تیم ها وسط اون یکی تیم دودسته میشن یکی این ور اینور.... (همون وسطی خودمون😐🕳🍅) که می سو همش منو هدف میگرفت ودر آخر به زحمت از دست هدفاش جون سالم به در بردم و همه باختن من وسط زمین موندم با ۱۰ بار پرتاب کردن و۹ تارو بهم نخورد ولی

اخریم که هدف می سو بود نخورد می سو انقد عصبانی بود. شوگا:😖

زنگ اخر ادبیات بود که قرار شد پروژه انجام بدیم درباره موضوعی . معلم:بچه ها به گروه های ۹ نفره تقسیم میکنمتون. سوجون با ......و.........و همین جوری معلم تقسیمتون میکرد تو چو پسرا باهم افتادین. ا/ت:اجازه.میشه گروه ها ۲نفری یا تک نفری باشه ؟¿ معلم:پروژا سنگینه وتک نفری سخته وحتی ۲نفری .بچه ها کلاس تموم شد برین گروه ها هم عوض نمیشن چو:ا/ت بیا.. ا/ت:بله .. امروز پسرا میان خونمون برای پروژه ..ا/ت😑..(پرش به زمانی که پسرا میان) دینگگگگگگدینگگگ.چو:اووومدممم.سلام خوش اومدین😁.پسرا:☺🙂.چو:ا/ت بیاااااا.ا/ت: اومدمممم☺.ا/ت سلام 😶خببب حوش اومدین😊.چو:☺.جیمین:این بوی خوب واسه چیه؟.چو:دوکبوکی.ته وجیمین باهم:اوووووو😋.ا/ت :فعلا آمادع نشدع😑😐😏. بازم پرش به (بعد پروژه)نامی:اخ خسته شدم .چو:بیاین فیلم ببینیم😊😁😀.هوبی:اله🙂ودوکبوکی بخوریم.که..........بزن بعدی ادامه تو نتیجه هس