18 اسلاید صحیح/غلط توسط: Ezi Agrast انتشار: 3 سال پیش 130 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
(خوب بچه ها ما میریم روز جشن چون تا اون موقع اتفاقی نیوفتاده)
روز جشن) آدرین:از خواب بیدار شدم امروز روز جشن بود پس باید بهترین باشم آخر که عشق من لیدی باگ ولی مرینت هم خیلی خوشگله ولی من فقط عاشق یک نفرم لباس مناسب پوشیدم رفتم پایین گفتم سلام به همگی امیلی :سلام پسر خوشگلم
آدرین:مامان ایزی کجاست امیلی:عزیزم ایزی صبحانه را خورد ورفت پیش مرینت تا باهم برای جشن آماده بشن آدرین:باشه و صبحانه را خوردم ام ور باید برم جلسه ی عکاسی فقط ولی فردا خیلی سرم شلوغه رفتم سر جلسه بعد از دو ساعت تمام شد رفتم تو نهارم را خوردم بعد رفتم تو اتاقم سه ساعت خوابیدم 😴
بعد بلند شدمرفتم سر کمد یک لباس رسمی سفید با شلوار مشکی با شنل آبی موهام را درست کردم خیلی خوب شده بودم رفتم پایین بابام و مامان آماده بودند رفتیم به سمت خانههای عمو(بچه ها جشن قصر مرینت اینا هست)
مرینت :از خواب بلند شدم دست و صورتم را شستم لباس مناسب را پوشیدم باکفش و تاج مناسب رفتم پایین صبحانه خوردم که ایزی اومد باهم دیگه رفتیم تو اتاقم اول ماسک زدیم که صورتون خوشگل بشه بعد رفتیم حمام هرکدوم مان ۲ساعت او حمام بودیم بعد حمام رفتیم پایین ناهار خوردیم بعد دوباره اومدید بالا من یک لباس آبی با کفش آبی و تاج آبی پوشیدم موهام را باز گذاشتم و برای آرایش یک سایه چشم آبی و و ریمل و خط چشم آبی بارژ قرمز خیلی خوشگل شده بودم (عکس اسلاید لباس مرینت)
کفش مرینت
تاج مرینت
لباس ایزی یک لباس فوقالعاده زیبا بود خیلی خوشکل بود با روژ قرمز و سایه چشم نقره ای روژ گونه صورتی ملایم دیگه عالی بود (عکس اسلاید لباس ایزی)
کفش ایزی
تاج ایزی
مدل مو ایزی و مرینت
ایزی:مری خیلی خوشگل و ناز شدی مرینت:ممنون تو هم خیلی خوشگل شدی ایزی :خوشکل من عالی شدم مگه نه😌😌بعدم هر دوتا با هم خندیدن ایزی : من برم تا شما ها هم بیاین مرینت:باشه پس فعلا خداحافظ ایزی: خداحافظ بعد رفتم پایین خدایا شکرت فقط مامان و بابا و آدرین بودند رفتم پایین تا من رو دیدن بدندهوش از سرشون پرید گفتم چیزی شده امیلی:وای ایزی چقدر خوشگل شدی ایزی:ممنون
که کمکم سالن داشت پر میشد مرینت :وقتی ایزی رفت و منم رفتم پیش مانی مانی:سلام مری مرینت:سلام بیا بریم مهمان ها منتظر هستند مانی :اولن من خوب شدند دومن باشه مرینت :آره خوب که نه خیلی خوب شدی حالا بیا بریم بعد رفتیم منتظر شدیم تا اسم هامون را بگن
مرینت: وقتی اسم من و مانی را صدا کردند رفتیم پایین همه چشمهایشان را به ما بود وقتی دختر ها مانی را دیدند می خواستند بهش نزدیک باشند وپسر ها هم برای من ما دوتا که داشتیم میترسیدیم برای همین رفتیم پایین از ترس فقط را میرفتیم وقتی رسیدیم به جایگاه مخصوص نشستیم و اگر پسری میومد سمت من مانی ردش میکرد و اگر دختری میومد من رد میکردم
مرینت: رومو سمت آدرین شون کردن یعنی نزدیک بود کل ملت بریزن سرشون خدا به دادشون برسه گناه دارن ایزی انقد ناز بود که حتی منم جَزبش می شدم
همینطور که ایزی شون داشتن میرفتن پشت شون شاهزاده وشاهدخت کشور ژاپن بودند اینا همینطوری داشتن میرفتن که یک آدم بی شعور یه موز گذاشت زیر پاشون و ایزی لیز خورد اما😌😌 خوشبختانه بغل شاهزاده ژاپن افتاد اونم با یه حرکت بسیار بسیار رمانتیک اون رو نگه داشت
توصیف حرکت : وقتی ایزی داشت می افتاد اون شاهزاده دست ایزی رو گرفت اون رو چرخوند و بعد نمیدونم چیشد ایزی تو بغل اون بود ایزی سریع به خودش اومد و خودش رو جمع و جور کرد و جشن ادامه پیدا کرد
دیگه داشتم خسته میشدم(بچه ها همه خانواده ی اشرافی دعوت هستند و. مرینت و آدرین با اون ها آشنا نیستند)
بایییی تا پارت بعد
18 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
5 لایک
عالیییی بود
لطفا نظر بدید وگر نه پارت بعد رو نمیزارم