
هلو گایز اینم پارت دوم این فن فیکشن از کوک خیلی تعریفی نیست و اینکه تصمیم گرفتم ادامه ندم 😕حالا بریم پارت دو
فردا صبح زود بلند شدم و رفتم سمت اشپز خونه تا قهوه درست کنم ک خوابم بپره و وسط کار مبادا سوتی بدم قهوه رو خودم رونا اومد تو حال خیلی خیلی سرحال به نظر میرسید سویانگ : رونا چی شده سحر خیز شدی؟ 😁 رونا : فصل اول و تموم کردم انیمه مبصر کلاس ما پیشخدمته عاشق این انیمه شدم و فصل اولش و الان تموم کردم سویانگ : وات د فاک یعنی تو از دیشب بیداری؟ رونا : اره *_* سویانگ : خب منم برم لباسمو عوض کنم به نظرت چی بپوشم یرای یک قرار کاری؟ رونا : پیش خوب کسی اومدی رونا رفت توی اتاق از توی چمدونم
دامن چهار خونه قهوه ای رنگ ک کمرش یک پاپیون خیلی ساده و یک طرفش سه تا دکمه تزیینی مشکی میخورد در اورد و یک بلیز استین دار کرم رنگ ک استین های پفکی داشت یک کیف ساده هم داد ک رنگش کاراملی بود رونا : خب خب خب از اونجایی ک رشتم طراحی لباسه به نظرم برای قرار کاری اینا مناسبه و باهم قشنگه سویانگ : رونا اون دامنه مال یونیفرم دانشگاهه رونا : چیه انتظار داری بهت شلوار جین بدم دختر؟ دامن شیک تره اتفاقا تناسب رنگ فوقولاده ای داره ببین طبق محاسبات من خیلی راحت قبول میشی البته اگر موهاتو باز بزاری
سویانگ : چه ربطی به باز گذاشتن مو داره؟؟؟؟ رونا : اینجوری شیک تره دختر بهم اعتماد کن خلاصه با پیشنهاد رونا نمونه کار هامو ور داشتم و راهی دفتر کار جونگی شدم منشی : سلام شما باید خانوم سویانگ باشید طراح ما درسته؟ سویانگ : اره درسته منشی : من جین هه هستم میشه اسم کاملت و بگی سویانگ سویانگ : خوشبختم جین هه اسم کاملم چویی سویانگه بعدش بهم یک فرم داد ک باید کاملش میکردم جونگی اومد و احوال پرسی کردیم و اون بهم محل طراحی رو نشون داد گفت طبق این معماری باید این طرح با رنگ های سرد و کم رنگ بکشی مثل کرمی و فیلی و صورتی کم حال تا به روز سفید بیاد اون قسمت هم نقره ای متالیک میزنیم و طوسی
سویانگ : وای خدای من تو خودت یک پا طراحی 😂 جونگی : به این رشته علاقه دارم و ایده های خودمو دارم ولی تو درسشو خوندی و بهتر بلدی ازت میخوام طرح و کامل و بی نقص بکشی اها راستی نمونه کار هات و میخوام ببینم نمونه کار هامو نشون دادم و جونگی خیلی خوشش اومد و من و استخدام کردم و یک دفتر شخصی بهم داد داشتم کارامو میکردم ک جین هه واردشد همراهش یک دختر ۱۸ ۱۹ ساله هم بود جین هه : خب سویانگ جونم بیا عزیزم برات کیک و کاپوچینو اوردم بخور تا جون بگیری و کارت بهتر پیش بره این خواهر زادم یون هست یونا : سلام من یونا هستم دوستام یون صدام میکنن راحت باش و من و دوست خودت بدون سویانگ : منم سویانگ و دوستام سو صدام میکنن معنی خاصی نمیده ولی صمیمی هست و من اینجوری راحت ترم 😊
بعد از اون طرح ها خیلی خسته شدم از جونگی و یون و جین هه خداحافظی کردم یک چیزایی توی ذهنم از ادرس خونه قدیمیمون ک توی همسایگی اقای جئون یعنی خوانواده کوک زندگی میکردیم بود میرم اونجا شاید بتونم یک سر نخ از کوک پیدا کنم امیدوارم بشه وقتی رفتم یک ساختمون خیلی بزرگ دیدم و یک خانوم مسن از پنجره به من نگاه کرد خانوم مسن : سلام دخترم چرا سرگردونی؟ سویانگ : امم خانوم شما یادتونه چهارده سال پیش کیا توی این ساختمون زندگی میکردن خانوم مسن : نه دخترم متاسفم من فقط چند ماهه اومدم اینجا و ظاهر این ساختمون بازسازی شده خیلی قدیمی بوده نه من نمیدونم چقدر بد شد
سویانگ : باشه ممنونم خیلی ناامید از اونجا دور میشدم ک خانوم مسن صدام کرد خانوم مسن : من از همسایه ها یک چیزایی شنیدم شاید یه دردت بخوره چهارده سال پیش یک خانواده اینجا بودن در همین حد شنیدم ک پسر کوچیکشون معروف شده کلی سوال ذهنمو درگیر کرد کوک یک برادر بزرگتر از خودش داشت و اون پسر کوچیک بود واقعا کوک معروف شده 😳 سویانگ : خیلی ازتون ممنونم خانوم خانوم مسن : خواهش میکنم دخترم به سمت خونه راه افتادم هانا : سو اومدی دختر چی شد استخدامت کرد عههه حرف بزن دیگه سویانگ : اره از کارام خوشش اومد نصف طرحو کشیدم میمونه بقیش اممم فقط توی ترکیب رنگ خیلی به مشگل خوردم رونا : بیا پیش من ترکیب رنگم عالیه دیدی اعتماد کردی و استخدامت کرد من ک گفتم موهاتو باز بزار
سویانگ : دیوونه 😂 باشه خب از این سر درمیاری؟ طرح و به رونا نشون دادم هنگ کرده بود و گفت نمیدونه چه ترکیب رنگی بزنه و منم ناامید شده بودم هعی چ بد حالا چکار کنم جونگی رنگ هاشو بهم گفت ولی یادم رفت ولش کن سو مهم نیست دختر فردا دوباره ازش میپرسم نه اگر بپرسم بد میشه میگه با چ رویی اومده به من میگه ترکیب رنگ چی بود ای خدا اوففف باید الان شام بخورم و استراحت کنم فردا روز بزرگیه فردا صبح با عجله پاشدم و لباس پوشیدم با اولین تاکسی رفتم دفتر سویانگ : سلام جین هه خدافظ جین هه رفتم توی دفترم و در و بستم جین هه : 😂😂 سلام سو خدافظ سو طرح و کشیدم موند رنگاش از دفتر اومدم بیرون و به سمت محلی ک قرار بود طرح و روش پیاده کنم راه افتادم سه تا دختر اونجا بودن دختر اول : دخترا راستی شنیدم رنگ موهاشونو عوض کردن دختر دوم : واییی خدا
دختر سوم : من خیلی هیجان دارم 🥺نمیدونم داشتن راجب به چی حرف میزنن و برامم مهم نیست بدونم داشتم با طراحی رنگ هایی ک تو ذهنم بود کنار میومدم ک یکی دستشو گذاشت رو شونم ناشناس : به نظر من برای طراحی استیج باید از رنگ های کم حال استفاده کنی مثل کرمی و کاپوچینویی سفید گچی و استخونی برای اینکه یکم از این حالت در بیاد میتونی از سفید مرمری استفاده کنی رگه های سیاه داره و کارت و جذاب تر میکنه سویانگ : وایی چ خوب احتمالا این کاره ایی ناشناس : من رشتم نقاشی هست یکمی سررشته از این کار دارم و میتونم ترکیب رنگ کنم سویانگ : خیلی هم عالی منم رشتم طراحی داخلی دکوراسیون و دیزاینه
ناشناس : اها چ خوب از اشنایی باهات خوشبختم اممم اسمت و نمیدونم میشه بهم بگی اسمت چیه؟ تا میخواستم حرف بزنم.... نامجون : جونگ کوک هیونگ جونگ کوکا بیا پسر باید بریم ناشناس : ای وای چ بد شد افتخار اشنایی باهات و نداشتم من زیاد نباید اینجا بمونم و باید برم امیدوارم توی طراحی موفق باشی خب دیگه فعلا خدافظ و به همراه چند تا پسر دیگه از سالن خارج شد همه چیز توی ذهنم از اول نمایش داده شد
خب اینم پایان پارت دو گایز من تصمیم دارم ادامه ندم نمیدونم سر دوراهی موندم 😐😂 خب انتخاب با شما❣💕
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالییییییییییی 👍🏻👍🏻👌🏻😍😘💖 منم انیمه مبصر کلاس ما پیشخدمته رو دیدم 🤤🥺
چرا پارت بعدیو نمیذاری😭😭😭😭😭فک کنم صد بار اومدم دیدم نذاشتی😭😭😭😭😭😭
یک هفته شده دیگه باید تایید بشه ☹️
ادامه تورو خدا
چون خوشم اومد میتونی ادامه بدی
ببین اینو واقعا میگما اگه ادامه ندی خودم ادامه میدم🔪🔪
آقا لطفا ادامه بده عالی بود
جووون هرکی که دوست داری ادامه بده مردیم از استرسسسسس
جون هر کی دوست داری ادامه بدع😐
دلت میاد دل منو بشکنی؟ 💔
ولی واقعا خیلی خوب بود💜
جان من بده
ادامهههههههه بده 💜🙂😂😐💜💜😐