❤عشق در میراکلس❤ پارت ۸

بچه ها الان یک ماه گذشته چون نمی خوام حالتون و سر ببرم یا فلش بک اتفاق فوق‌العاده ای که توی این ماه افتاده رو بگم😍😍😍 فلش بک🔙 مرینت و آدرین با هم عقد کردن ولی به جز مامان و بابا هاشون کسی نمی دونه به خاطر اینکه یک مقدار سنشون کمه گفتن یک ماه دیگه که تولد مرینت و بگیرن بعد ازدواج کنن پایان فلش بک🔙

خب بچه ها یه فلش بک میزنیم به زمانی که مدرسه دیگه تموم شده و تولد مرینت هست🔙 تولد مرینت و دارن میگیرن و الان همه آهنگ هپی برث‌ رو می خونن آدرین میگه تولدت مبارک عشقم و اونو می،بو،سه پایان فلش بک🔜 بعد آدرین میگه بچه ها یه لحظه میشه گوش کنید:من و مرینت می خوایم توی پاییز یعنی هفته دیگه مراسم ازدواجمون و بگیریم و خوش حال میشیم شما هم باشید❤ همه گفتن مبارکه به جز لایلا و کلویی‌ (فقط یه میراکلسیه که می تونه اینجا بفهمه به کلمه مربنت فقط یه دوسته از طرف آدرین پایان داده شده 😂)

خب خب بچه ها یه نکته ای و توی این پارت بگم چون خیلی از داستان های میراکلسی یه نفر میومد و این ازدواج و به بعد می انداخت این داستانی که من نوشتم اینجوری نمیشه مطمئن هستم خیلی هاتون فکر میکردید جیم بین مری و آدری فاصله میندازه ولی اینطور نیست❤ و اینکه داستانم ۱۰پارت داره چون امتحانام شروع شده و به شدت سخته و نمی تونم زیاد بنویسم فقط در حد تک پارتی و اگر وقت کردم یکی دیگه مینویسم به شرط اینکه فالور هام بیشتر بشه💖ببخشید وقتتون و گرفتم❤

بایییی کیوتا💖

لطفا فالوم کنید و من و به دوستاتون معرفی کنید تست هامو لایک کنید و توی چالش هام شرکت کنین و توی نظرات بهم نظرتون و جواب چالسم و بگید💕

کپی کردن از داستانم حرام هست🔴