❤عشق در میراکلس❤ پارت ۷

های کیوتا💞 ببخشید که این پارت ها خیلی کوتاه هست ولی قول میدم از این پارت به بعد زیاد بنویسم به خاطر درسام مجبور بودم کوتاه بنویسم😭 چالش:دوست دارید توی چه سنی بمونید؟؟؟ خودم ۸ سالگی

بچه ها الان روز آخر مدرسه هست معلم:بچه ها از اینکه امسال معلمتون بودم خوشحالم بچه ها :ما هم همینطور (خب بچه ها الان دیگه دیداری در مدرسه نداریم) آدری و مری :بچه ها از اینکه امسال با شما بودیم خیلی خوشحالیم بچه ها:ماهم همینطور آلیا:سال دیگه سما ها نامزد کردید دیگه نه؟؟ مری :سرخ شده بودم آدرین خندید و گفت حتما😅 آدرین و مرینت تبدیل به لیدی و کت شدن برای یه قرار عا،شقانه فلش بک به زمان قرار🔙

کت جلوی مرینت زانو زدم و گفتم آیا با من ازدواج میکنی؟؟؟ لیدی:کپ کرده بودم بعد از چند دقیقه گفتم بله کت حلقه رو توی دستم کرد و همو برای پنج دقیقه بو،،،سید،یم کت:دیگه باید بریم لیدی:درسته (پایان فلش بک🔙 بچه ها یه نکته الان مرینت و آدرین دارن به اخبار گوش میکنن) اخبار : خبری بسیار مهم خواستگاری دو ابر قهرمان پاریس(فیلم فلش بک داره پخش میشه) مری:داشتم آب پرتغال میخوردم که با دیدن و شنیدن خبر لیوان از دستم افتا و شکست آدری:وقتی اخبار و دیدم جوری کپ کرده بودم که تا نیم ساعت مثل مجسمه بودم

بچه ها یه فلش بک میزنیم به زمانی که دیگه نیازی به جنگ با ابر شرور ها نبود🔙 بچه ها در این فلش بک از زبان خودم میگم لیدی باگ و کت نوار معجزه گر رو از ارباب شرارت میگیرن ولی نمی دونن ارباب شرارت کی هست پایان فلش بک🔙

ادامه اخبار:در حال حاضر که ارباب شرارت شکست خورده مردم تقاضا دارن هویت قهرمان هاشونو بدونند آدری:به مرینت پیامم دادم اخبار و دیدی چیکار باید بکنیم؟ مری:پیام آدری و دیدن و گفتم باید هویتمون و به مردم بگیم آدری:چیی؟ مری :و بگیم که ما می خوایم با هم ازدواج کنیم بچه ها کارایی که مرینت گفت و کردن و الان همه هویتشن و اینکه قصد ازدواج دارن و میدونن💞

لطفا فالوم کنید لایک کن و کامنت بزارید💖💖 بای کیوتا💕💕 ناظر عزیز ترو خدا منتشر کن🙏🏻🙏🏻