ا/ت : امممم نمیدونم ...
جیمین خیلی کیوت بهت نگاه کرد
ا/ت : باش ...
همه اعضا خوشحال شدند و به خاطرش اهنگ خوندن ولی جیمین اصن یه وضع دیگه ای بود .
بعد شام تو رفتی تو اتاقت و داشتی با لبتابت کار می کردی (*داشتی یه عکس از بی تی اس درست می کردی که بزنی رو تیشرتت*) جیمین اومد تو . جیمین : چیکار میکنی ؟ ا/ت : دارم یه عکس اماده میکنم . جیمین اومد و نشست بغلت و دستش رو گذاشت رو شونت جیمین : واو این چقد قشنگه !!!! ا/ت : ممنونم . جیمین : میدونی ... میخوام یه چیزی بهت بگم ... خب ا/ت ...من ... ا/ت : چی شده موچی ؟ راحت باش 😊 جیمین : هیچی فقط میخواستم بگم بیا بیرون هروقت کارت تموم شد ...🥲😅 ا/ت : باشه عزیزم 🤔😊😊 جیمین رفت و بعدش تهیونگ و جین اومدن و معلوم بود هیجان زده هستند . جین : بهت گفت ؟؟؟😍😍 ا/ت : چیرو ؟ 🙄😑 جین : بابا اینکه ...! تهیونگ پرید وسط حرفش : حالا بعدا حرف میزنیم راجبش ... بیا بریم ارمی 😁 تو لبخند زدی و رفتی بیرون . رفتی دقیقا پیشه جیمین نشستی و نگاه خیییلی جذابی کردی : نمی خوای چیزی رو که میخواستی بگی ؟ 🥺 جیمین میخواست چیزی بگه ولی انگار دو به شک بود : ا/ت ... من ... عاشقتم !!!! تو با تعجب گفتی : ها ؟ 😐😳😍 تهیونگ اومد : گفتی ؟ جیمین : اره 😅😔 تهیونگ لبخند زد : ا/ت نظرت ؟😁 ا/ت : منم ... منم همینطور ! منم عاشقتم ... ( لحنت شاد و بغض دار بود ) جیمین رو بغل کردی و اون هم بغلت کرد و موهات رو نوازش کرد ( یاده اهنگه نوازش از تتلو افتادم 😑)
کوکب 😑🤣🤣
رزی 😮
اول که سه تا سکته میزنم بعد میگم باشه بیب!
بی تی اس:جونگ کوک بلک پینک:رطی
کوک رو درست نوشتم ولی رزی چه سمی بود دیگههههههه😐😥😑😶