
سلام من دوباره اومدم با یه پارت دیگه کامنت های پارت قبلی خیلی به من روحیه دادن
یهو آدرین ما رو دید از زبون مرینت: من که آدرین رو دیدم سرخ شدم ( مرینت گوجه ای🍅) یادم به آریانا افتاد گفتم: بهتره برم به آلیا سر بزنم از زبون آریانا: مرینت خواست بره به من یه چشمک زد و من منظورش رو گرفتم خواستم به داداشیم بگم که یهو...
از زبون مرینت: یهو یه شرور اومد اسمش ملکه کینه بود کارش این بود که هر کسی رو میدید که با دوستش صمیمیه بهش میزد و اونا سر هم دیگه داد می زدن من که دیدم اینجوریه رفتم یه جایی و تغییر شکل دادم
از زبون آدرین : آریانا خواست یه چیزی به من بگه که یه شرور دیدم به آریانا گفتم بره یه جا مخفی بشه خودم هم رفتم و تغییر شکل دادم رفتم و دیدم لیدی باگ هم اومده از زبون لیدی باگ: کت دوباره از حرفای تکراری زد و یهو دیدم ملکه کینه روی نوک برج ایفله میگفت: لیدی باگ، کت نوار معجزه گر هاتون رو به من بدید و تسلیم بشید وگرنه کل شهر پاریس رو به کینه میندازم
از گردونه خوش شانسیم استفاده کردم و یه پاپیون اومد توی دستم فهمیدم باید برم به اتاقم به کت گفتم: الان میام رفتم توی اتاقم و تبدیل به مرینت شدم جعبه ی معجزه گر ها رو اوردم و معجزه گر سنجاب رو دراوردم بهترین صاحب این معجزه گر آریاناس رفتم پیش آریانا و گفتم آریانا آگراست من معجزه گر سنجاب رو بهت میدم تا برای کار های خوب ازشون استفاده کنی و بعد از انجام ماموریت معجزه گرت رو برمیگردونی آریانا گفت : چشم لیدی باگ
از زبون آریانا: معجزه گرم رو برداشتم یه موجود در اومد و گفت : سلام من یه کوامی هستم اسم من سندیه تنها کاری که لازمه انجام بدی اینه که بگی سندی بلوط ها ذخیره تبدیل شدم و با لیدی باگ رفتیم پیش کت نوار همیشه میخواستم یه ابرقهرمان بشم
به کت نوار گفتم که الکی سرت داد میزنم و الکی داد بزن نگران نباش از زبون کت نوار : بانوی من داد های شما برای من لالایه (+ لیدی باگ - کت نوار) + زبون نریز - چشم منو لیدی باگ سر هم الکی داد زدیم از زبون لیدی باگ: من به کت نوار گفتم که سرم داد بزنه که ملکه کینه حواسش پرت بشه و بیاد سمت ما بعد نات گرل ( دختر آجیلی) با استفاده از بلوط های فلج کندش ملکه کینه رو فلج کنه تا من شرارتش رو خنثی کنم
بالاخره تمام شد و دیدم کاگامی شرور شده بود ازش پرسیدم چی شده گفتم دیدم دوستم مرینت با یه دختر دیگه صمیمی شده خیلی برای کاگامی ناراحت شدم بهش گفتم مطمئنم اونم منظورش این نبوده که تو رو ناراحت کنه
از نات گرل هم تشکر کردم و بعد معجزه گر هم ازش گرفتم رفتم یه جایی و تبدیل به خودم شدم و به کاگامی همه چیز به غیر از دوست داشتن آدرین گفتم ( چون اگر میگفتم منو میکشت) خواستم برم به کلاس دیدم که آریانا داره به آدرین با هیجان یه چیزی بگه من که خیالم بابت آریانا راحت بود رفتم توی کلاس
کنار آلیا رفتم و باهم حرف زدیم و اون در مورد وبلاگش می گفت خانم بوستیه درسش رو داد و من با دقت به خانم گوش میکردم وقتی زنگ تفریح خورد یهو دیدم یکی داره میاد سمتم..
این پارت هم تموم شد اگر دیر شد تستچی دیر بررسیش تموم میشه اگر کامنتام به پنج تا برسه قسمت بعدی رو میزارم دوستون دارم بای❤️
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
امروز بالاخره وقت کردم داستانت رو بخونممم☺️👌عالی بیود🙂💘اجی میشی سارا جونم؟؟؟😊
مشکلی نداره🤗
عالی بود بعدی لطفا
فقط یکم طولانی تر بنویس💖💖
سلام معرکه بود پارت بعد دک بزار به داستان من هم سر بزن سارا راستی میشه باهات دوست بشم؟ من کانر هستم یه دختر که از نویسنده هایی مثل تو خوشش میاد
حتما چرا که نه
عالیبودآجیسارا
(میشهآجیساراصداتکنم؟😊)
اسمکوامیهسندیه😂😂😂
میشهداستانمنموقتیمنتشرشدبخونی🥺
(آدرینت💚❤پارت۱)
سلام عزیزم حتما چرا که نه😁
من عاشق این نوع داستان خوندنم
لطفاً کامنت ها رو به پنج تا برسونین
و ما رو به دوستاتون معرفی کنید
ممنونم از همگی
عالیییییییییییییییییییی بود 😍😍😍
پارت بعدی رو سریع تر بزار 🙏🏻