عشق در یک نگاه:| پارت چهارم

💜۰۰۰ــ۰۰۰ــ💜

ا\ت: تو اینجا چیکار میکنی برو کنار. کوک: ۲ ساعت و ۳۰ دقیقه و۲۲ ثانیه دیر کردی( چه دقیق😐👏🏻) بگو کجا بودی سریع. ا\ت: اونوقت جنابعالی؟؟ ( یکم عاشقانش کنیم😂💔) ( کوک دوتا شونتو میگیره و میچسبونه به دیوار) ا\ت: چیکار میکنی خوب کمپانی بودم حالا خوب شد؟؟ ( هلش دادی اونور و رفتی تو اتاقت لباساتو عوض کردی. رفتی برای ناهار درست کردن ۰۰۰) ا\ت: خوب بلخره تموم شد برم بچینم.( چیندی و منتظر اعضا بودی جین تو گوشیش بود رفتی صداش کنی) جیناااا بیا ناهار جین: الان میام.هویج ا\ت: یااااا یبار دیگه بگی هویج این دمپاییو دیدی ندیدی😐🔪 جین: یاع یاع یاععع( خنده شیشه پاک کنی😂😂) ( رفتی سراغ ته) ا\ت: ته ته بیا ناهار تهیونگ: هوممم الان میام. ا\ت: اوک. ا\ت: اینبار دیگه نمیرم کوکو صدا کنم بهش پیام میدم حوصله دعوا ندارم .

( عکس چت) ا\ت: به اونی یانگ هو هم زنگ زدم بیرون بود ۰۰۰ ناهار خوردیم سر میز که بودیم یزره هم به کوک محل ندادم خوب نمیخواستم دعوا شه تهیونگ: کی به ا\ت بگم یعنی ؟؟ هرچی زودتر باشه بهتره ( ته زنگ میزنه به جیهوپ) تهیونگ: الو ۰۰۰ هیونگ به کمک نیاز دارممم. جیهوپ: بله چی چیکار کردی. تهیونگ: خوب میخوام به یکی اعتراف کنم باید چیکار کنممم؟؟ جیهوپ: جانن کییی😂 تهیونگ : بعدا میفهمی جیهوپ: خوب باید سلیقشو بدونی کلی چیز میز بگیر براش و دیگه اینا. تهیونگ: اوک ممنون جیهوپ: خواهش ولی من برادر زاده میخوامااا😂 تهیونک: هنوز نه به باره نه به داره😐

تهیونگ: ماشینو آوردم بیرون رفتم وسیله مسیله هارو آماده کنم که یهو همه چی تیره و تار شد۰۰۰ جیهوپ: مشغول دنس آهنگ جدید اوسترا بودم که گوشیم زنگ خورد. جیهوپ: الو. پرستار: الو سلام شما آقای جانگ هستین؟؟ جیهوپ: بله شما؟ کاری داشتین؟ پرستار: از بیمارستان تماس میگیرم کیم تهیونگ را میشناسید؟؟ جیهوپ: بله چی شده. پرستار: ایشون ضربه بعدی بهشون خورده و الان تو کما هستن شماره شما هم از روی آخرین تماس گوشیشون پیدا کردیم جیهوپ: چیییییی الاان میاممم جیهوپ: زنگ بزنم به ا\ت چون اون و ته خیلی صمیمی ان وایییی ا\ت: داشتم گیتار میزدم که گوشیم زنگ خورد جیهوپ اوپا بود. ا\ت: الو سلام جیهوپ: ا\تتتتتت آماده باش میام دنبالتتتت ا\ت: چی چی شدهههه. جیهوپ : تهیونگگگگ ا\ت : تا گفت تهیونگ اشک از چشمام اومد یدون هیچ حرفی قط کردمو سریع آماده شدم ــــ ( توی بیمارستان) ا\ت: چی شدهههه جیهوپ: تهیونگ تو کماست. ا\ت : چی برای چییی

ا\ت: کنترلم دست خودم نبود رفتم پیش پرستاره گفت هنوز بهوش نیومده و امیدی نیست با این حرفش انگار صد تا پارچ آب سرد ریختن رو سرم😭😭 زنگ زدم به جین گفتم همه رو بیار توی ۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰( آدرسه) جین: چی شده چرا بیمارستان. ا\ت: تهیونگ تو کماست سریع بیاین😭 جین: چیییییییی نزاشتم ادامه حرفشو بگه و قط کردم همش داشتم گریه میکردم بعد چند دقیقه اونام‌اومدن یانگ هو اومد کنارم یانگ هو: جریان چیه چی شده. ا\ت: مگه نمیبینی😭😭 دکتر: همراهی آقای کیم؟؟ ا\ت: ارههه. دکتر: خوشبختانه ایشون بهوش اومدن فقط بدجور ضربه خوردن باید ازش مراقبت شه ا\ت : تا دکتر اینو گفت از جام پریدم خیلی خوشحال شدم نمیدونستم گریه کنم یا خوشحال باشم. ا\ت: ممنون میشه ببینمش؟ دکتر: اره حتما

ا\ت: رفتم توی اتاقش خیلی ناراحت میشدم میدیدم اون همه شلنگ بهش وصله😥 رفتم دستمو گذاشتم رو سرش ا\ت: یاا بلند شوو چیکار‌کردی با خودت😭میدونی چقد گریه کردم؟؟ اینقد منو حرص نده خوب بیدار شووو😭 تهیونگ:یکیو کنارم حس میکردم چشمامو باز کردم دیدم ا\ت بود ته: من ک۰۰۰جام؟؟ ا\ت: چیی بهوش اومدییی

این پارتم تمومید👋🏻👋🏻💜

خوب ا\ت به کی برسه؟؟