
خوب اینم داستان نامجون
(اسم شما ا/ت هستش. ۲۴ ساله هستید. قد تون کوتاهه ولی نه خیلی متوسط. چشماتون مشکی هسنش. موهاتون بوره. تو کوره بدنیا اومدی و در شهر سیٔول(اگر اشتباه نکنم) زندکی میکنید. ماد و پدرتون در امری که هستن. با دوستتون این جیگو زندگی میکنید.ارمی هستید. نامجون لاوری)
از زبان ا/ت:امروز رفتم که یه ار می بمب جدید برای خودم بخرم چون مال خودم سوخته بود و کهنه شده بود.چو من الان ۵ ساله ارمیم و از وقتی ارمی بمب اومده ارمی بمبم رو عوض نکردم.
اماده شتم و رفتم ارمی بمب و چند تا جیز دیگه بخرم. رفتم پرسیدم رفتم ۱۰ تا ارمی بمب خریدم و کلی عروسک اومدم بیرون. یکی از ارمی بمب هام رو خیلی دوست داشتم برای همین تو راه درش اوردم رو اون عکس نامجون بود. داشتم نگاهش میکردم که خوردم به یکی ارمی بمبم افتاد شکست خلی ناراحت شدم. اون کسی که بهش خورده بود به هم یه مرد قد بلند بود. مرده:ببخشید خانم تقسیر من بود. ا/ت:نه اشکال نداره.
مرده:باز هم ببخشید. ا/ت:نه گفتم که شمالی نداره مجازی همین جاست الان میرم یکی دیگه میخرم. 😊مرده:پس بزارین براتون بخرم برای جبران🙏ا/ت:باشه ممنون😄بعد مرده منو برد و یه ارمی بمب این همون خریدم وقتی عکس روی ارمی بمب رو دید کپ کرد. و بعد با صدای من به خودش اومد. بعدم از مقاله اومدیم بیرون داشتیم با هم راه میرفتیم و من هی ازش تشکر می کردم.
ا/ت:باز هم ممنون برای ارمی بمب. مرده:ببخشید ولی اسم شما چیه؟ ا/ت:ا/ت اسم من ا/ت هستش و اسم شما؟؟؟ مرده:ا/ت چه اسم قشنگی. ببخشید من نمیتونم اسمم رو بگم. منم گفتم باشه و رفتم تو پارک. نشستم داشتم با خودم ی تیکه از اهنگ نا جون رو میخونم که همون مرده اومد وگفت چقدر خوب این تک رو میخونی. ا/ت:اِ شماهم این جایین. ممنون. یهو دیدم مرده ماسکش رو برداشت. من مونده بودم اون نامجون بود 😲ا/ت:نا... نا... نامجون؟؟؟ نامجون:اروم.اره خودمم.
ا/ت:باورم نمیشه. نامجون:خوب نمیدونم باید بارت بشه! 😐ا/ت چرا ماست رو در اوردی؟؟؟ نامجون:نمیدونم 😳 نامجون:راستی فردا فنسایت داریم خبر داری؟؟؟ ا/ت:اره و انگار داشتم تورو تو فنسایت ببینم.!! نامجون:اره خوب ما اومدم بیرون. 😅ا/ت:راستش من الان دارم از خوشحالی میمیرم ولی خیلی سخته نشونش ندم😅نامجون:چرا؟؟ ا/ت:جون نمیخوام بمیری🤣☺نامجون :ممنون!! ا/ت: حالا ماست رو بزن و برو نه من تورو دیدم نه تو منو باشه؟؟؟
نامجون:چرا؟؟ ا/ت:نامجون امروز واقعا هواست نیستا 😤
بچه ها میدونم کم بود ببخشید دستام درد میکنن
..........
.....
...........
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود😻🍁❤
کوره ؟ 😐
بسم الله
سیول ؟ اون قبلنا سئول نبود ؟
استغفرالله
پدرم در اومد تا منظورتو بفهمم
ادامه بده
زود تر بگذا. من نامجون لاورم و نمیتونم تحمل کنم
بقیشم بنویسسسسسس
عالی بود دوس داشتم لطفا داستان رو طولانی کن باشه
خیلی خوب بوددد 😍😍😍😍
عالی شروع کردی اشکالی نداره خوشملم کم بود ولی قشنگ بود حرفی برا گفتن ندارم بی صبرانه منتظر پارت بعدی هستم خیلی خوب بود
💙💙💙💙💙💙🤍🤍🤍🤍🤍🤍
ممنوووووووون عزیزم