6 اسلاید صحیح/غلط توسط: NshR انتشار: 3 سال پیش 201 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
خوب بخونید ببخشید دیر گذاشتمش🤭🤭
روز بعد مرینت مثل همیشه با زنگ گوشیش از خواب پرید صبحونه خورد و این دفعه میخواست آماده بشه اما تقویم گوشیش رو دید که امروز اردو دارن
سریع وسایل اردو رو جمع کرد چون خانم گفته بود چه چیز هایی بیارن برداشت و آماده شد و رفت پایین لوکا نبود به جاش یه ماشین لوکس دم در بود
(من و شما:اوهی یعنی کیه؟)
پنجره ماشین آروم اروم پایین اومد
مرینت از چیزی که دید شوکه شد.....
بریم یه سر بزنیم به ادرین
ادرین هم صبح بیدار شد و رفت وسایلاشو جمع کرد و حاضر شد و رفت پایین سوار ماشین شد تو راه مدرسه با خودش فکر میکرد که نینو چرا اینطوری حرف میزد یعنی راست میگفت؟
من چه حسی به مرینت دارم
در مدرسه:همه در حال صحبت بودند نینو تا ادرین رو دید گفت :هی هی ادرین ،تو کدوم حال و هوایی،هی پسر هوی....
ادرین یهو به خودش اومد و گفت:چیه چی شده هجوم آوردی روم،نینو گفت پسر امروز مرینت🧐با یه ماشین درجه یک و عالی اومد مدرسه ادرین گفت:که چی🤨
-عجب دیونه ای هستی تو اوف.ادربن :هیس🖕
و رفت سمت لوکا کشیدش کنار و گفت :هی لوکا اون ماشین خفن مال مرینته؟
لوکا گفت:نه بابا اون مال داداش مرینته نمیبینی همه هجوم آوردند،بزار منم برم من نباشم بد میشه
ورفت
ادرین گفت:چ چرا
و دوباره دست لوکا رو کشید کنار و گفت:چرا تو بری بد میشه ببخشید منظورم تو نریه؟
داداش مرینت که متوجه شده بود یکی مزاحم لوکاعه رفت جلو و گفت:هی شما پیشی کوچولو در و ور بزرگا نپر 🐈⬛🐈⬛(متلک انداخت🤭)
ادرین گفت:هی هی چی گفتی تو الان با من بودی؟
-نه به پیشی کوچولوی مدرسه بودم اگه میخوای یه بار دیگه تکرار کنم
-هیمم.....نه نمیخواد لیاقت صبحت کردن رو نداری😒
(همه متوجه ی دعوای این دو بودند)
مرینت😐
کلویی😬
-چی من لیاقت چیو ندارم اشغال (این دو شکلک را در هم کنید تا صورت داداش مری روشن بشه😏🤨)
آدرین😡
داداش مری😠
یهو داداش مری یقه ادرین رو گرفت و چسبوند به دیوار (من🙂)
و گفت:اگه دوست داری میتونی بازم ور بزنی
مری😰
کلویی😱
ادرین😡
داداش مری😏
لوکا😶
نینو🤷
نینو سریع اومد جلو که جداشون کنه اما نتونست و خودش بد جور خورد زمین
ادرین گفت:فقط جرعت همین رو داری که یقمو بگیری،ول کن کله شق(من🙂)
-ا اینجوریاس
مری:داداش بسه ول کنید ترو خدااا
ادرین با یه پا زد تو شکم یارو جوری که به زمین خورد
مرینت سریع سمت داداشش رفت و گفت:خوبی دادش
_خوبم برو کنار،هی پسه پرو فکر کردی کی هستی(و یه چک زد به ادرین)
شما این وسطا(بزن بزن ادرین،بزن بزن ادرین 🤲✊)
ادرین گفت:فکری نمیکنم چون من پسر گابریل اگراست هستم مدل معروف پاریس اگه کسی نمیدونست بدونه لطفاً
-نمیدونم توکدوم خ ری هستی اصلا هم برام مهم نیست😠
-واقا؟
و پس
شد سر هم کتک کاری کتک کاری تا خسته شدن و روی زمین ولو شدن(فکر نکنید کسی جلوشونو نمیگرفت آقا معلم ها،خانم معلم ها،نینو،کلویی،مرینت،لوکا و حتی آلیا خواستن اونا رو جدا کنن اما نتونستن)
مرینت باز سمت داداشش رفت حالشو پرسید و بلندش کرد کلویی و نینو هم سمت ادرین رفتند همچین که تموم شد
نه ادرین نه داداش مری به روی خودشون نمی آوردن و میگفتن که خوبن(بیشتر ادرین ترکیده)
مرینت و ادرین با هم رو بر رو شدن ادرین گفت:🙁داداشت خوبه؟
مرینت گفت: واقا داری حال داداشمو میپرسی هع جالب شد 😒و رد شد و رفت
لوکا و داداش مری=
لوکا =خوبی داداش؟
داداشی:آره خوبم
لوکا:ببخشید تقصیر من بود که.....
داداشی:نه نه بخاطر نبود زیادی پرو بود معلومه تو ناز و نعمت بزرگ شده
لوکا:مگه تو نشدی
داشی:😐
لوکا:اگه به روز وقتت رو با اون بگزرونی میفهمی که آدم خوبیه😊،مطمان باش اونجوری که تو فکر میکنی نیست.
داشی:به من ربطی ندارد با کی چطوره(یعنی با دوستاش چه اخلاقی داره)
.ببینم پسره جوری خودشو معرفی کرد که دوست داشتم صد بار بزنم تو دهنش این واقا ادمیه واسه خودش؟
لوکا:آره همون طور که گفت:باباش و خودش یه مدل هستن یه عمارت نسبتا بزرگ دارن پسره تو بچگی مامانش رو از دست داده مگه بدون مادر هم میشه آخه😔
داشی:والا تورو بزارنتت براش گریه هم میکنی ببینم اسمش چی بود؟
لوکا:خودش یا باباش🤨
داشی:فرقی هم میکنه؟😐
لوکا:نه ادرین اگرست😶
داشی:اوه چه حالیه این یارو خیلی هم خزه که😒(هم اکنون داشی در گوگل🤣)
لوکا:باید بگم باهاش دوست
داشی:به منچه تو با کی دوستی بابا مهم اینه از همین اول همه رو دارم میشناسم
اون که یهو پرید جلو کی بود
لوکا:ها منظورت اون مو قهوه ای هست؟
داشی:من چیکار موهاش دارم 😐😒
لوکا:نینوعه دوست صمیمی ادرین🤭
داشی:اونم کاره آیع
لوکا:نه یه پسر سادست
داشی:اوکی
6 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
10 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (0)