I can feel love p6
که دیدمشون از تارا هم بدتر بودم و منم نشستم رو مبل و با قیافه ای پوکر فیس بهش نگاه میکردم
میا : تارا بیا بیخیال شیم بریم یه چیزی بخریم یا درست کنیم که اعضا یک ساعت دیگه لایو میزارن باید یه چیزی برای خوردن داشته باشیم یا نه ؟
تار
ا : اره اره راست میگی خب چی داری تو خونت ؟
میا : نودل ، سوسیس ، تخم مرغ و کیک شکلاتی
تارا : کمه من الان خرید اینترنتی میکنم فردا که روز تعطیله باید باهم کلی خوش بگذرونیم و بخوریم دیگه الان یه عالمه خرید میکنم صبر کن من مهمونت میکنم و پول همشو میدم چون تو کاری کردی با بی تی اس رو در رو حرف بزنم و باهاشون اشنا بشم پس هر چی دوست داری سفارش بده از غذا گرفته تا لباس و...
میا : غذا رو تو حساب کن منم لباسا و وسایل رو حساب میکنم
تارا : قبول 😃😃😆😆
و منو تارا شروع کردیم به سفارش دادن من سعی میکردم به اندازه یک سال غذا سفارش بدم تقریبا بالای ۶۰ نوغ خوراکی سفارش دادم و بعد نیم ساعت برامون اوردن
میا : تارااااا بیا حساب کن غذا هامون رو اوردن
تارا : اومدمممم
که تارا اومد و وقتی خوراکی هارو دید از تعجب چشمام چهارتا شده بود بهم با دهن باز نگاه کرد و یه لبخند دندون نما بهش زدم ولی بعدش قیافش عادی شد حدودا بالای ۵ میلیون براش در اومد ولی مشکلی نداشت و هنوز لبخند رو لباش بود و بعد حساب کرد
میا : چرا اعصبانی نشدی که این همه خوراکی سفارش دادم ؟
تارا : چون نمیخوام امشبو خراب کنم اشکال نداره من همیشه بیشتر از این برای خودم سفارش میدم
مبا : اوووو باشه چه پولدار
بعدش باهم خندیدیم و رفتیم تو خونه یه نگاه به لباسامون کردیم هنوز عوضشون نکرده بودیم تارا هم لباس نداشت برای همین بهش یه لباس دادم ( لباس میا و تارا ☝) وبعد رفتیمو خوراکی هایی که میخواستیم برای لایو بخوریم رو ریختیم تو ظرف و بعد گذاشتیم رو میز منتظر موندیم که لایو شروع شه بعد چند دقیقه لایو شروع شد
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
9 لایک
عالییییییییی بوددددددددددددد