
خب اگه دوستانتان ادامه بدم بگین
از زبان ● اسم این کوسه .......* من دارم چیکار میکنم دارم زندگیمو برای یک پسری که هنوز درست نشناختمش و همه ازم متنفرن دارم میگم احمق شدی ولی بزار بگم ممکنه شک کنه * ....چشم شیطان است کیریشیما : قابلیت چیه میشه بگی ●: اینها رو ولش کن مگه نمیخواستی درس بخونیم کیریشیما : راست میگی ها خب بریم شروع کنیم واقعا درس دادن به کیریشیما کار سختی بود ولی امید وارم حالا که وقتمو حدر داده امتحان رو پاس بشه کریشیما رفت تقریبا ساعت ۱۱ بود و منم از خستگی گرفتم خوابیدم
فردا صبح بیدار شدم صبحونه خودم و راه افتادم به سمت* مدرسه امروز هم امتحان کتبی داریم هم عملی بریم که واقعا حوصله ندارم * تو رواه بودم رسیدم دم در کلاس و در ر با پا باز کردم بچه ها که انگار جن دیده بودن ۳ متر پریدن هوا ولی من اهمیتی ندادم و رفتم سر جام نشتم * از همتون بدم میاد * مکالمه کلاس قبل ورود ● کامیناری : وای کیریشیما بگوببینم خانواده ● چطوری بودن چیکار کردی چیزی در موردش فهمیدی سرو : آره بگو پسر تا ببینیم که این دختره واقعا کیه همه دور میز کیریشیما جمع شده بودن و منتظر بودن که کیریشیما گفت: خب اون خانواده ای نداره و ...... * وایسا شاید ● نمیخواد کسی بفهمه باید بپی چونم بحس رو * تا میخواستم حرف بزنم در محکم با پا باز شد ● بود خوب شد حالا دیگه کسی چیزی نمیفهمه زمان حال از زبون شما : واقعا نمیفهمم چرا این هارو به این نفله سیخ سیخی گفتم الان بود که همه بفهمن اصلا نباید بهش میگرفتم استاد ایزاوا اومد و امتحان کتبی شروع شد بعد ده دقیقه من درسم رو بردم بالا ایزاوا : به هیچ سوالی جواب نمیدم من: نه میخواستم بگم من تموم شدم و برگه رو دادم به استاد کسی باورش نمیشد که من در ده دقیقه تموم کردم امتحان تموم شد و برگه هارو دادن
یائوروزو : استاد چرا یک نمره کم به من دادین وقتی من همشو درست نوشتم میدوریا : آره منم دوتا غلط داشتم ولی ۳ نمره کم شده یائوروزو آمد پیش من و گفت : تو چند گرفتی گفتم : کامل یائوروزو : استاد این نامردیه چطور اون کامل گرفته وقتی من کامل گرفتم و یک نمره کم دادین استاد : چون همه ی شما به غیر از ● سوال آخر رو اشتباه نوشته همه دور من تجمع کردم گفتن : تو سوال آخر رو چی نوشتی گفتم : هیچی همه داشتن شاخ در می آوردن گفتم : سوال آخر صورت مثلا ش مشکل داد منم جواب ندادم
ایزاوا: آره سوال آخر رو از عمد اشتباه نوشتیم تا دانش آموز رو وادار به جواب کنیم بچه ها یک صدا گفتند : از چیز ها هم داشتیم بعد از امتحان کتبی رفتیم برای امتحان عملی تو امتحان عملی من با سیزده افتادم و تونستم با کوسه بال و آب شکستش بدم وقتی امتحانات تموم شد زنگ آخر بود و موقع رفتن بود و کیریشیما اومد پیش و گفت : ممنون بابت کمک هات به لطف تو هیچ سوالی رو بی جواب نزاشتم گفتم : خواهش میکنم و بعد رفتم رسیدم خونه و لباس شب گردیم رو با ماسک رو گذاشتم ( نقابتون شبیه توکیو غول و لباستون هم یکی خفن تصور کنید ولی با رنگ مشکی و قرمز ) رفتم بیرون * دیگه داره حالم از این مدرسه بهم میخوره همشون مثل بچه ها رفتار میکنن میخوام یک گروه را بندازم به اسم خودخوانده ها و دنیا رو از این لجن بار بکشم بیرون اونم با قدرت چشم شیطاینم ولی اول باید برم و اون کتاب رو از قهرمان کش بگیرم ( اینجا قهرمان کش از زندان فرار کردی و دوباره داره قهرمان میکشه ) رسیدم به جایی که قهرمان کش بود گفتم : اومدم دنبال کتابم قهرمان کش گفت : پس تو شیطانی ( راستی باید بگم از وقتی میرید بیرون شما رو به اسم اژدهای شیطانی میشناسن ولی نمیدونن هویت واقعی شما چیه ) پس چشم های شیطانی تو نشون بده _ لازمه _ بله که هست _ خیلی خوب و بعد چشم های شیطانی رو بزور فعال کردم و همون موقع کوسه قهرمان کش رو کپی کردم
خب بزارید در باره چشم شیطانی بهتون بگم : چشم شما اگه وقتی از چشم شیطانی استفاده کنید قرمز میشه و این چشم میتونین هر کوسه ای رو کپی کنن و اگه بخواهید از ۵۰ درصد قدرت تون استفاده کنید بال درمارید که شکل شیطان میشید و اگه ار ۱۰۰ درصد این قدرت استفاده کنین تبدیل به اژدها میشید ولی خطرناکه که از ۱۰۰ درصد این قدرت استفاده کنید چون شمارو میکشه
خیلی خب دیگه بس تونه هرکی نظر نده الهی گوشیش بسوزه میخوام بعد این فن یک داستان بسازم که در مورد اتک تایتان باید بگم از یک سایت دیگه داستانش رو خوندم و خیلی باحال بود اگه موافق هستین بعد از این داستان بزارم جانه مینا
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
خوبه ولی میتونه بهتر هم باشه😊🧶
خیی ممنون