سلام بچه ها 🖐️ اینم از پارت 2... استثنا گذاشتمش... از پارت های بعد هیجانی میشه که اگر شرط ها رو رعایت نکنید نمیذارم🤪 تستچی جون لطفا منتشر کن 😍
مادر و پدرم مثل سابق مهربونو شگفت انگیز بودن توی بدن گرمشون حسی خیلی آرامش بخش تمام وجودمو فرا گرفته بود بعد از چند دقیقه صدایی توجه ما رو به خودش جلب کرد..... از زبان آهیو :سکوت همه جا رو فرا گرفته بود اما من این سکوت رو دوست نداشتم یهو باگفتن ایششششش سکوت رو شکستم و گفتم نمیخواین بشینین بسه دیگه اینقدر لوسش نکنین😂...... از زبان بکیهون :صدای ایششششش مارو به خودش آورد آهیو بود درکش میکنم آهیو از بچگی یکم حسود بود به خصوص نسبت به من کلا خواهرا یکم به برادراشون حسودی میکنن 😂 از بغل مادرو پدرم بیرون اومدم بازم نگاهی به دورو برم کردم خیلی حس خوبی بود یه نفس عمیق کشیدمو خودمو پرت کردم روی کاناپه ها از اون طرف..... صدای آهیو اومد که زد زیر خنده و گفت :پسرک لوس خانواده خسته شده... اخی حق داره دیگه، بعدم همشون زدن زیر خنده... منم به شوخی ابروهامو درهم کشیدمو گفتم اصلا هم خسته نیستم تازه الان سرحال شدم 🤩 بعدم از رو کاناپه پاشدم و رفتم سمت ساکم ساعت6:30 عصر بود میخواستم استراحت کنم پس با خواهرم به سمت اتاقم رفتم 🚶🏻♂️نزدیک اتاق شدیم یهو آهیو گفت چشاتو ببند 😮💨منم بستم خیلی حس قشنگی بود...(اتاق بکهیون)
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
18 لایک
واقن عالیه ادامه بده💃💃😘
عاجیییییی پارت بعدوووو بزارررر😐❤
چشم عاجو جون 😉❤️💓
عاجو پارت ٣ منتشر شده میتونی بخونی 😚💞
کامنتم گذاشتم
خیلی گلی آجی 😚💓💓
لایک کردم ❤❤❤❤
فالویی بفالو
پارت بعد رو زود بزار
چشم امشب آپ میکنم
خیلیییییییییییییی خیلیییییییییییییی عالییییییییییییییییی بود
😘😘💓💓
عزیزم پارت ٣ منتشر شده میتونی بخونی 😚 💞
عالیییییی بود
عالیییییی
عالیییییی بود
چشم قشنگم لطف داری عزیزم 😘
فالویی ☺️چشم ممنونم که بهم انرژی میدید 😍❤️