
بچه ها مثل اینکه تستچی با عدد 3 مشکل داره•-•

ا.ت: لباس پوشیدم(عکش بالا•-•) رفتم پایین دیدم جیمین به زمین خیره شده😐🧇یعنی چه•-• جیمین: امشب تولد ا.ت هست باید سورپرایزش کونم👐🏻اون فک میکنه 13 مهر چون بهش دروغی گفتم🙂امروز19 مهر🥺👐🏻 ا.ت: جیمینا جیمین: بعلع چی شده ا.ت: هیچی به زمین نگاه میکردی نگرانت شدم فک کردم عقلت از دست دادی😐 جیمین: هاع نه بیا برسونمت برم کتمو ور دارم بیام ا.ت: اوکی•-• جیمین: رفتم تو اتاق به اعضا زنگیدم و اوکی کردم اعضا هم به دخترا گفتن ا.ت: موچی دیر شدااا جیمین: اومدم کتم و سویچ ماشین رو گرفتم و رفتم پایین دیدم ا.ت پوکر منو نگاه میکنه😐 جیمین: بریم ا.ت: بریم

جیمین: ا.ت رو رسوندم و رفتم خونه با دختری که هماهنگ کرده بودم زنگ زدم و گفتم بیاد فقط بهش گفتم جو نگیره یه وقت😐 خلاصه از رفتن ات 2 ساعت گذشته بـود اون دخترع هم اومده بود(عکس دختره) آیرین: هعی ا.ت ا.ت: هوم آیرین: بریم خونه تو اینجا کیف نمیده سانا: اره بریم ا.ت: باش بزار بگم جیمین بیاد دنبالمون•-• لینا: نه نه نه تو مگه خودت رانندگی بلد نیستی؟ ا.ت: چرا لینا: خوب ماشین من هست بریم ا.ت: باوش•-•
ا.ت: حرکت کردیم رسیدیم دخترا گفتن میرن خوراکی بخرن منم رفتم تو خونه•-•دیدم جیمین با یه دحتره تو بغلش نشسته و فیلم میبینه هی مدام سرش هم ناز میکنه😐ای خدا اخه به کدامین گناه؟ بدون اهمیت رفتم تو خونه یه سلام خشکی کردم خواستم برم اتاقم دختره گفت دختره: جیمینا این کیه دیگه جیمین: اوه مینهو یادم رفت این دختره خدمت کار ماست مینهو: که اینطور ا.ت: که من خدمت کارم اره بزار یه خدمت کاری بهت نشون بدم غورباقه که بهت میگن رفتم تو اشپز خونه لیوان مورد علاقه جیمین برداشتم انداختم زمین شکست ا.ت: بفرما حالا جمعشون کن منم برم•-• رفتم دم در یهو اعضا هجوم اوردن سمت خونه لامپ هارو خاموش کزدن😐

ا.ت: چتونه یکی از یکی خر تر😐رفتم لامپ هارو روشن کردم دیدم جیمین دستش کیکه و به طرف من میاد•-•ا.ت: چی شده تولد اون دخترس هوم اها غورباقه تولد منه جیمین: اره عشقم ات: خجالت بکش بی فرهنگ هم زمان با دو نفر مینهو: دختر جون من دوست دختر جناب جیمین نیستم فقط نقشم این بود برای تولدت سورپرایزت کنن ا.ت: که اینطور شمع هارو فوت کردم رفتم اتاقم😐 شوگا: وا این چش بود😐؟ جیمین: بهش سخت گذشته میدونم آیرین: کسی از زندگی ا.ت خبر نداره😐 جیمین: منظورت چیه آیرین: بچز ا.ت رفت لباسشو عوض کنه😐💔🥀 جین: یاع راست میگیا😐✔️ ا.ت: یه لباس آستین بلند با شلوار بلند پوشیدم(عکس بیلا) رفتم پایین گفتم کیک بخوریم بریم بخوابیم خستم

خب اون شب بهترین شب ا.ت بود داستان تمام نشده که ادامش پارت بعد بای😐✔️
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عرررر خیلی خوب عاجی پارت بعد ❤
تو بررسی عاجو
🙂💔
عااالیییی بوددد🥺💜💕
منتظر پارت بعدی امممم🥺❤💛
خواهشا زود تر بزارررر🥺💕💜
باشه زود میزارم فردا میزارم🧇🍉
صلوم💌
دو تا کیوت دبیو کردن و آهنگ اول رو خوندن و آلبوم اول رو دادن بیرون🎤✨🎵
ولی فن کم دارن 🥺💟
اسماشون:
یونهی یا بی ان 🍈🍏
جین هو 🍓
فنشون میشی💔💌
اسم گروه رد وایته اسم فندومشم ریویت🍭✨
اگر فن این دو تا کیوت بشی و حمایتشون کنی ،بعد از یه مدت می تونی دیگه ریویت نباشی☺️❤️
ممنون🎉
باشه
ممنون
جیمین عاشقتم هر جایی هم که باشی 🤍💜🌌
عع😐
عالی بود حتما به رمان کوکه منم سر بزنین 💜🌌
عه ترتر 😶😂
حتما